جاری بزرگم که خدا لعنتش کنه ایشالا
حامله بودم یواشکی رو سرم نمک ریخته بود ی ساعت بعدش پاشد خوشحالی و هوار هوار این بچش دختره دختره اون موقع من اینجوری بودم 😐😐😐😐😐🤔🤔🤔🤔
گفتن چی شده گفت نمک ریخته بودم رو سرش دست زد به گوشش 😏😏😏😏😏😏😏
داشتم از حرص میمردم من خودم دختر میخواستم مگه دختر چشه همین که سالم بود واسم کافی بود