نمیدونم من یه سال ازت کوچیک ترم دلم نمیخواد الان این حس رو تجربه کنم میخوام الان تو این دوره از زندگیم نقش یه دختر حساس که داره واسه ایندش تلاش میکنه رو داشته باشم حتی دلم میخواد قبل ازدواج ببینم این دوست پسر چیه که انقدر همه در موردش میگن میخوام برم دانشگاه یه شهر دیگه برم مسافرت مجردی با همسن و سالام برم کنسرت برم بام تهران بعدش تصمیم میگیرم ازدواج کنم و یه مادر بشم دوست ندارم مثه مامان خودم باشم که اونم شبیه مامانه خودشه دوست ندارم
بهترین حس دنیاست
من که منتطر تکوناشم😊😍
منم ۲۰ سالمه یه پسر ۳ ساله دارم...حس خوبیه سختی هم داره فراوووون
بستگی ب بچه داره دختر من تا شیش ماه شبا نخوابید و یسال طول کشید که خوابش برا شب تنظیم بشه اوایلش یکم بی اعصاب شده بودم چون ب اونوحجم بی خوابی عادت نداشتم ولی با کمک شوهرم روزای سختشم گذشت و الان پانزده ماهشه شیرینی حرف زدنش و اداهاش دلمونو میبره خیلی خیلی خیلییی شیرینه بچه یعنی جونم ب جونه دخترم بستش شوهرم ک عاشقه دخترشه و خیلی بهش توجه میکنه 😍
خب معلومه حس خوبیه انشالله قسمت همه منتظرا بشه من که طاغتم داره تموم میشه واسه دیدنش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
