صبحش رفتم خونه پدرم خواهرم اومده بود ظهر برگشتم خونه برا دوتا بچم لباس بیارم اومدم ماشینشو دم در دیدم درم قفل بود آروم درو باز کردم وقتی دیدم دمپایی پایینه شک نکردم ولی دلم آشوب بود تا دختر کوچیک دویید اومد بالا منم اومدم یه دفع کفش زنه تو راه پله دیدم رفتم تو شوهرم لخت لخت بود زنه رو کرده بود تو اتاق