پدرم سایه ی سر بود و مرا نور امید😭 پدرم رروشنی محفل ما چون خورشید😭 پدرم خنده به لب بود و همه فهمیدند😭 بعد او خنده به لبهای من و ما خشکید😭😭😭 بابایی بابای مهربونم دلتنگتم😭
توی کارهای خونه و مهمون داری و بچه داری خیییییلی کمکم میکنه
مسئولیت پذیره
خیلی هوامو داره
مریض بشم از بیرون غذا میگیره
کارهارو خودش انجام میده
سالگرد ازدواج و عقد و تولد کادو میگیره و سنگ تموم میذاره
خدایا هرجای ایرانم که دست میزنم درد میکند خودت مراقبمون باش😞 عضو کمپین مبارزه با کلمات تهوع آورِ:شوشو(شوهر) عِجقم(عشقم)🙊آخایی(شوهر)🙊عجیجم(عزیزم) پِری آقایی(شوهر) آز(آزمایش) سز(سزارین) اپی(ایپلاسیون)😳خخخخ(خندیدن مجازی)😤ازد(ازدواج)😞تودلی(جنین)😩چِلا(چرا)😖پسمل(پسر)😏دخمل(دختر)😕ریپ(ریپلای)😯رل(دوست پسر و دختر)😭دویوق(دروغ)😭عخی(آخی)👊پروف(پروفایل)😛خوشمل(خوشگل)👊کنجد(بچه)😩😩😩ز (زنگ زدن)😨
رفيق باز نيست اهل دود و دم نيست خيلي پرتلاشه و زحمت ميكشه من و پسرم نسبت به همه واسش ارجحيت داريم دست و دلبازه ابراز علاقه ميكنه فقط يكم زود عصبي ميشه و گوشي زياد دستش ميگيره(بازي ميكنه)اينم بدياش
دست و دل بازه مهربونه قهر میکنم میاد نازمو میکشه اون روز گریه میکردم اخه سرش شلوغه چندمدته منم حاملم و تنها اومد بغلم کرد گفت چرا اخه گریه میگنی دل منو کباب میکنی با این اشکات
بعد مسولیت پذیره بهم اهمیت میده ابراز علاقه میکنه بدیم داره ولی خوبیاش خیلی لبشتره در کل خوشبختم خداروشکر
خدایا مرررسی نمیدونم چطوری تشکر کنم ازت دستای پسر کوچولومو صحیح و سالم بذار تو دستام دوستت دارم پسرم و همسرم عاشقانه دوستتون دارم