خسته شدم دیگه ، پسرم یه سالشه تازه راه افتاده همش میریزه و میپاشه ، در یخچال و باز میکنم میاد میشینه زیر پام در کابینت و باز میکنم بدو بدو میاد جلوی من ،مثل چسب به من میچسبه ، نه کارتون نگاه میکنه نه با اسباب بازی ، فقط عاشق وسایل خونست ، یا آبکش لگنارو میریزه یا کفگیر ملاقه هارو بر میداره ، ده بار ماشین لباسشوییو خاموش میکنه من روشن میکنم ،امروز یه شونه تخم مرغ شکوند ، بعضی وقتها دلم میخواد بزنم لهش کنم ولی یدونه آروم میزنم رو دستش ، دلم براش میسوزه از خودم بدم میاد خیلی عصبی میشم ، شما تجربشو داشتید ، چی کار کنم صبور تر بشم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم خونم گندشده ازدست کوچولوم.دیگه زدم ب بیخیالی سرسری ظاهری تمیزمیکنم چون اصلااااا فایده نداره ...
منم خیلی عصبی میشم ،تمام کابنتارو خالی کردم کمدارو چسب زدم حالم از این حالت خونم بهم میخوره ، جرعت ندارم آب بخورم تا آب میخورم گریه میکنه آب میخواد بعد انقدر آب میخوره تا خفه بشه ، دلم میخواد از دستش فرار کنم برم یه جای دور ولی دلم نمیاد یه ثانیه نبینمش .
منم خیلی عصبی میشم ،تمام کابنتارو خالی کردم کمدارو چسب زدم حالم از این حالت خونم بهم میخوره ، جرعت ن ...
وااای دقیقا حال وروز منو گفتی.تنشون سلامت ایشالا بزرگ میشن😍ولی خیلی سخته من فککن ی زمانی وسواس تمیزی ومررررتب بودن داشتم ولی الان شلخته شده همه چیم فقط بدو بدو میکنم دنبالش ومیرسم ب پخت وپز.اصلا نمیتونم یه جایی روتمیز کنم قشنگگگ نابودش میکنه جلو چشمم.