آقا ما ی همسایه داریم ک خیلی سو استفاده گره..من قبل اینکه دخترم ب دنیا بیاد باهاش خیلی صمیمی و راحت بودم..شاید باورتون نشه ولی هر روز بدون استثنا میومد ی چی ازم میبرد...ی روز نون..ی روز خیار...ی روز گوجه...سبزی خورشتو همه چی خلاصه...ادامشو تو پست بعد میگم
خلاصه من از وقتی دخترم ب دنیا اومد رابطمو دیگه باهاش قط کردمو فقط در حد سلام علیک بودم....همسر من تو ی شرکت مواد خوداکی هستن...چن روز پیش اومد گفت ب شوهرت بگو فلان چیزو واسم بیاره....اینم بگم پول نمیده اصلا
خلاصه من از وقتی دخترم ب دنیا اومد رابطمو دیگه باهاش قط کردمو فقط در حد سلام علیک بودم....همسر من تو ...
بهش بگو شرکتشون خرده فروشی نداره
یه زمان خیلی از رنگ عوض کردن آدما غصه میخوردم ولی امروز فقط بهشون میخندم. دیدم که پول فایده نداشت، شهرت کافی نبود، دیدم موفقیتهای پرسر و صدا هم عمری داره و فقط شخصیتته که میمونه برات. میخندم به تصورات خودم، که هربار از نگاه من چقدر اون آدمها بزرگ به نظر میرسیدن و تهش مثل یک حباب به اشاره ای از روزگار، تموم!
منم خودمو زدم ب اون راهو ب شوهرم نگفتم...حالا امروز زنگ زوم واسم ناهار بیارن....رفتم پایین ک بگیرم.. ...
عجب از اینادمای بی جنبه و سواستفاده گره توام بهش کاری نداشته باش دیدیشم بی تفاوت باش انگار نمیشناسیش
یه زمان خیلی از رنگ عوض کردن آدما غصه میخوردم ولی امروز فقط بهشون میخندم. دیدم که پول فایده نداشت، شهرت کافی نبود، دیدم موفقیتهای پرسر و صدا هم عمری داره و فقط شخصیتته که میمونه برات. میخندم به تصورات خودم، که هربار از نگاه من چقدر اون آدمها بزرگ به نظر میرسیدن و تهش مثل یک حباب به اشاره ای از روزگار، تموم!