2752
2734

ولی توو خواستگاریه شوهرم

اول اون سوتی داد انقدر حول شده بود اومد خودشو معرفی کنه بهم گفت من پسرم از بچگی رضام بهم رضا میگن

همونجا زدم زیر خنده بلند بیچاره ترسید

تنها خواستگارم بود که ول کن نشد همش اومد خودش میگه تورو مامانم پیدا کرد ولی تو همون روز اول عاشقت شدم

من توو خواستگاریم چای ام نبردم اخه حواسم نبود تا اومدم حال مثل قبل چاییو دادم داداشم پخش کنه همه موندن

شیرینیم دادنی جلو پدر شوهرم گرفتم تا اومد برداره شالم افتاد خامه ای شد

بعدشم من همیشه می گفتم مهریه ام باید تاریخ تولدم باشه و ال و بل...بعد نمی دونم چه جوری زبونم کوتاه شده بود بابام می گفت دخترام 1000 تا و 500 تا ان...منه خنگ هی می گفتم بابا عب نداره...بابا همینقدر خوبه😂الان میترسم بگن چقدر هول بوده

میشه یه صلوات مهمونم کنی؟ خیر ببینی الهی❤

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .

با شوهرم دوست بودیم امدن خواستگاری  رفتیم تو اتاق حرف بزنیم یه داداش ۴ ساله داشتم خیلی شر شیطون بود منم خیلی دوس داره خاله ام بهش گفته امدن ابجی تو ببرن  ما رفتیم تو اتاق  یه دقیقه طول نکشید در باز کرد آمد رفت سمت جاکفشیم  کفش پاشنه بلند واداشت  کوبید تو سر شوهرم جیغ داد غلط کردی آبجیو ببری مامانم بابام بزور بردنش بیرون شوهرم می گفت گربه رو دم هجله کشت

خدایا شکرت یا امام زمان خودتت کنجدمو حفظ کن برای سلامتی کنجد مامان صلوات می فرستی 😘😘😘

واای یه چی یادم افتاد خیلی تابلو بودم،وقتی با خاستگارم که اوکی دادم و رفتیم برای آزمایش خون،برگشتنی از خیابون میخاستیم رد بشیم گفت دستت رو بده بمن،منم عین اسکولا دستمو کشیدم عقب و گفت نه تو نامحرمی😩

نیس تاحالا با نامحرم دست نداده بودم😫

2731
اندامتو دیده شوهرت دیگه نتونسته ولت کنه😄😄

لباسم پوشیده بود 

ولی چند سال منو خواسته بود 

صبر کرده بود درسش تموم شه 

شاغل شه بعد به خانوادش بگه

وقتی اومدن تازه سه ماه بود جذب شده بود 

اوایل همش میپرسید 

منو یادت نمیاد

من همش میومدم  از دور میدیدمت

من اصلا روحمم خبرنداشت

کلی رفتن و اومدن

تا مخ  من وپدرمو زدن

مادرمو داداشم راضی بودن

آغا من از این سوتی‌ها ندارم برای خودم چون نذاشتم کسی بیاد بشینه تو خونه و منتظر عشق جآنم 😍😆😆ولی خواستگاری خواهرم بود انقد من پذیرایی کردم و خواهرم نبود ک خانواده دامادمون فک کرده بودن ما اشتباه گرفتیم و فک کردیم برای من اومدن بعدها ک دامادمون تعریف کرد خواهرم گفت اگه اشتباه گرفته بودیم چی؟ دامادمون گفت هیچی مجبور می‌شدم بگیرمش منم گفتم اگه واسه من میومدی نمیذاشتم حتی بیایی بشینی تو خونه چ برسه ب ازدواج 😎والا فک کرده تحفه‌ایه😑ایش😏

من معشوقم...معشوق یه عاشق  ما هر دو منتظر اون روزی،هستیم که دست هامون تاابد تو هم گره بخوره   برای بهم رسیدن و خوشبخت شدنمون یه صلوات بفرست   ممنونم ازت مهربون 
مجلس خاستگاری رسمی بود یهویی مامانم اومد تو اشپزخونه به من گفت دخترم به همه کارت دادی(کارد)یهویی داد ...



🤣🤣 وای این خنده های بی موقع خیلی باحاله جمعم نمیشه  من با زنداداش کوچیکم همیشه جاهایی که نباید بخندیم به هم نگاه میکنیم خود به خود خندمون میگیره.  حالا مگه میشه بست اون نیشو 

یه معلم دینی تو دبیرستان داشتیم ، میگفت اگه یه مرد تو خیابون صداتون کرد ، نگین بله ! بگین  هان .  شاید همون لحظه داشته صیغه میخونده!                                                        اون اولین درس زندگیم بود ..😂🤭
واای یه چی یادم افتاد خیلی تابلو بودم،وقتی با خاستگارم که اوکی دادم و رفتیم برای آزمایش خون،برگشتنی ...



😂😂😂😂😂😂😂

من رویای آتش میبینم؛ آن رویاها با اسب گره خورده است که هرگز خسته نمی شود.

یه بارم خواستگارم واسه بار دوم وقت می خواستن بیان. امد ن و رفتیم تو اتاق که ته مونده حرفاشو بزنه بعد یک ساعت که چرتو پرت گفت و دو بار صدامون کردن که بیاین مامانش امد و دست پسرش را گرفت بلند کرد و گفت بسه دیگه انقدر حرف زدی بریم . 

خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد... خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز