ولی توو خواستگاریه شوهرم
اول اون سوتی داد انقدر حول شده بود اومد خودشو معرفی کنه بهم گفت من پسرم از بچگی رضام بهم رضا میگن
همونجا زدم زیر خنده بلند بیچاره ترسید
تنها خواستگارم بود که ول کن نشد همش اومد خودش میگه تورو مامانم پیدا کرد ولی تو همون روز اول عاشقت شدم
من توو خواستگاریم چای ام نبردم اخه حواسم نبود تا اومدم حال مثل قبل چاییو دادم داداشم پخش کنه همه موندن
شیرینیم دادنی جلو پدر شوهرم گرفتم تا اومد برداره شالم افتاد خامه ای شد