که چقدر آدم غصه شو میخورد...
چقدر گناه داشت....
چقدر غصه بخورم من آخه.....
این واقعا داغ نیست که ۳ پسر و سه دختر مجرد همه تو یه خونه باشیم.تازه دوتاشون مجردن و اینور اونورن.
چرا تغییر تحولینمیشه آخه.
پدرو مادرم جدا زندگی میکنن.
خسته شدم از بس شبا گریه کردم ولی تو محیط کار خودمو شاد میگیرم.
دوس ندارم تو این خونه زندگی کنم ولی دلم میسوزه.
دلم جا نمیگیره برم پشت کنم به خونه و خوش باشم.
دلم خونه.
به یکی که ۶۵ سال داشت و مراجعه کاریم بود و از رو تشابه فامیلی بهش گفتم شما با آقای فلانی که فلان پست رو داره تو دستگاه دولتی نسبتی دارید و گفت که ایشون برادرمه.
برادرش پست فوق العاده بالایی تو دولت داشت گفتم اگه امکانش هست کمک کنید من شهر محل کارم رو تغییر بدم.برم شهری دیگه.اینکار براشون مثل یه چشم بهم زدنه.
خوبه بعد از کلی من و من کردن چه جوابی بده.
ضمن اینکه اگه قیافه و ظاهرشو ببینی میگی از بندگان برگزیده ی خداست.