من شب عروسیم وقتی از آتلیه بیرون میومدم که برم سمت تالار پشت لباسم پاره شد خیلیم عجله داشتیم چون عافد منتظر بود تو تالار باکلی اینور اونور کردن یه مزون عروس پیدا کردم که لباس رو تو تنم دوخت و کلیم پول گرفت ازمون
همین شد برام خاطره
واايي🤭
عضویتت مبارک
این الان خاطره ی شیرینه
ولی روز عروسیه من همش شیرین بود جز استرسی ک واسه شب داشتم
من فعلا عروس نشدم 🙃😕
من شب عروسیم تو تالار عشق سابق همسرمو دیدم باهام دست داد با همسرمم همینطور
آرزوی خوشبختی کرد
همسرم شوکه شده بود
خیلی حالم خراب شد ولی اصلا ب روی خودمون نیاوردیم ا تونستیم همو بوسیدیم و بغل کردیم حین رقص و یادمون رفت و از عروسیمون لذت بردیم😁
اوووف فقط رقص من اونم با لباس عروس اونم بندری عربی زومبا باباکرم یعنی یادم میاد نابود میشم😑😭
شب عروسيم اخراي جشن پريود شدم
منم روز عقدم رفتم جلوی اینه بخاریم اونجا بود تور لباسم یه تیکه سوخت، خداروشکر دخترعمم بود یه شکوفه ست تلم گذاشت جای سوختگیش😂
من انقدر استرس داشتم دم گریه بودم تو آرایشگاه بعد که از پله ها دست بدست اومدیم پایین یهو استرسم ریخت و شدد برام یه شب خاطره انگیز اول تا آخر میرقصیدم پاشه کفشم تو باغ آتلیه شکست اول جشن تا آخر با همون رقصیدم انگار نه انگار
وای چقدر بد ،من اون اولا از قیام عروسیم متنفر بودم چون زشت شده بودم و هیچ چی اونی که میخواستم نشد اما بعد چند سال دوباره گذاشتمش دیدم چقدر جوون و لاغر بودم و بنظرم حتی زیبا ،با حسرت به اون روزا فکر میکردم یادش بخیر
عجب!!!!!! مثل من .
البته من همسایه امون خیاطه و طفلی دوخت و اصلا پول هم نگرفت. دستش درد نکنه
وای چه بد خانوم سپهری
من دوست دختر دوران مجردیه همسرم رو چند روز بعد عروسی تو دعا دیدم که اومده بود مخصوص جلو من نشسته بود هی منو نگاه مبکرد با اینکه ازش خیلی سرتر بودم ولی خیلی حالم بد شد
یادم رفت بگم تو باغ منم همینطور شدم بیچاره همسرم دامنمو بالا گرفت تگ به دسشویی خیلی کوچک مردم از خجالت
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
