من با مادرشوهرم اینا زندگی میکنم تو یه حیاطیم پسر خواهرشوهرم پدرش فوت کرده وابستگی شدیدی به همسرم داره
ینی از دستسش عاصی شدم هی میاد میچسبه بما کل روز رو پیش ماعه 😢شبا هم تا وقتی ک بخاد بخابه اینجاست هیچکی هم حریفش نیست
به پشتیبانی همسرم با همه میجنگه
دیگه خسته شدم واقعا انقد رو تختم بپر بپر کرده ک یه پایه تختمو شکوندهبه همسرم اعتراض کردم و یکم جدی باهاش رفتار کرد این چندوقت یکم کمتر اومده
خیلی هم رو رابطه ما خساسه ینی اگ بشینیم پیش هم دست همو بگیزیم جیغ و داد میکنه یا اگ من بگم امیر این کارو کن میگه نه داییی نکن نکن ۵ سالشه
خلاصه ک کلی کفری ام
گاهی لجم میگیره بهش تشر میرم اما واقعا دیگ صبرم سر اومده
الان هی بپر بپر میکرد گفتم نکن بعد چپ چپ نگاش کردم تا پاشدم از تخت بیارمش پایین رفت خونشون منم درو قفل کردم یکم گریه بعد اروم شد
از اشکش میترسم
خدا قهرش نیاد
اما برام زندگی نذاشته خیلی لجبازه
چیکارکنم؟