خیلی خسته ام همیشه توروخدایه راهکاربدین چکارکنم سرحال بشم فکرشوکنید دیشب خوابیدم تاصبح وبعداز ۱۲تاالانم منودخترم خواب بودیم زندگیم اصلا دیدارنداره شوهرمم خسته کرد ام ازبس تنبل وخوابالو وشنگینم
قبلاخوابم سبک بود
شایدزندگیم بی هدفه بخاطرهمینه
انگارافسرده ام خودموباجاریم مقایسه میکنم ازمن بزرگتره شاعل وتحصیلکرده وزرررررررررنگ یعنی بجزکارش همه کاری دیگم میکنه میادخونه منم کمکم میده بعدمن خنگ بحااینکه ازش یادبگیرم بهش حسودیم میشه وتوفکرم باهاش رقابت میکنم ولی فقط خودم دارم نابودمیشم