امروز قرار بود پسر داییم با شوهرم برن جایی یک کاری انجام بدن هر چی شوهرم به پسر داییم زنگ زد جواب نداد بهشم پیام داد جواب نداد زنگ زد به داییم گفت من بیرونم اره خونه بوده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خوب کرده... احسن به شوهرت..چه آشوبی می خواد بشه... متنفرم از این آدما...وجود داشته باش جواب تلفن رو ...
جای بدی هم نمی خواستن برن ، شوهرم می خواست زمین بخره پسر داییم گفت یکی رو میشناسم زمینش با قیمت مناسب میفروشه قرارمون واسه عصری بریم پیش فروشنده نمی دونم چرا همچین کرد