واقعا دیگه صبرم به پایان رسیده پسری که دوست داشتم بلاخره دو بارم امدن خونمون برای آشنایی بیشتر دیگه ۱۴روزه خبری ازشون نشده،حالم خیلی بده هیچ غلطی هم نمیتونم کنم واسطه هم خواهر پسره هست ،کلافه شدم،یک لحظه هم نمیتونم آروم بشم،از بس فکر و خیال میکنم
جیغ بزن!!
واقعا چرا میان براش اشنایی و میرن دیگه پیداشون نمیشه😑
بی خیال باش مردها ارزشش راندارن
از سرت بندازش خودش میاد به هرچی زیاد فک کنی ازت فراری میشه این قانون کائناته
تاپیک اخر منو بخون البته اینم در نظر داشته باش که خیلی مختصر نوشتم و کلی چیزا رو فاکتور گرفتم اونوقت حالت از هرچی ازدواجه بهم میخوره
انشالله ک هر چی خیره پیش بیاد عزیزم
منم مثه توام البته طرف عشقم بود بعد سه سال خانوادش راضی شدن اومدن دوبار خواستگاری ولی نشد حتی پسره هم رفت
ختم صلوات بردار عزیزم
ایام شهادته ب امام حسن و امام رضا متوسل شو
به خدا شوهر منو هرکی ببینه میگه امامه خودمم عاشق مظلومیت و ساکتیش شدم ولی الان نابودم کرده با کاراش
احتمالا نظرشون منفی بوده ، بهش فکر نکن ، بعدا به این روزها می خندی، آخه برای منم پیش اومده بود چه شب هایی که تا صبح گریه نکردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
