خيلي باهم مشاجره داريم و زود عصباني ميشه و به خانوادم و خودم فوهش ميده مجبورم كرد چند شب بمونم خونشون با اينكه خانوادم دوس نداشتن خواهرش خيلي بي ادبانه باهام برخورد ميكرد و هنش اتيش بيار معركه بود دعوامون شد بهم يه فوهش نامرسي داد منم گفتم همكار خواهرتم به حدي ازش كتك خوردم كه اگر پدرش پا در ميوني نميكرد مطمنم ميكشتم
بس دعاها که خلاف است و هلاک... کز کرم می نشنود یزدان پاک... شکر ایزد کن دعا مردود شد.. ما زیان پنداشتیم ان سود شد.. مصلح است و مصلحت را داند او.. آن دعا را باز می گرداند او...لینک تاپیک چالش ناشناس جدید من
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...