2737
2739
مادرشوهر منکه هنوز بچم نیومده داره خودشو دعوت میکنه امروز تلفنی بهش میگم بو غذا بهم میخوره حالم بد م ...

اوه من خودش رودعوت میکرد تو بارداریم چندبار ک اومد مثلا ی بار همسرم گفت مامان نازنین حالش خوب نیست گفت باشه میام کمکش گفت پس زودتر بیا ب خدای احد وواحد نشست تا اخرین مرحله غذا من ۵ بار رفتم توالت وبرگشتم اخر سر میگه من اومدم کمک ی بار نماز خوند ی بار تلفن زد ی بار جواب تلفن داد وسطشم فقط حرف پیزد اینو بخور اونو بخور تا درد نگرفت نمیزارم بری بیمارستان .واین شد ک شب به همسرم گفتم مامان شاهد پخت غذا وحضور من تو توالت بود ولی انگار ن انگار .

سویندم به سوری گلاله سوره هر وخت له لامی خم له من دوره

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

شوهر من موقع بحث بین من و خانواده اش حتی اگه حق با من باشه طرف منو نمی گیره و اصلا از اونا ناراحت نم ...

این و ک فقط جلوی خانوادش نقطه ضعف نشون ندین

چون مشخص همسر شما سخت بخواید قانعش کنید به فهماندن اینکه اگر به خانمت بی احترامی میشه یعنی به خودت بی احترامی شده

فقط قبل از اون روی بهتر شدن رابطه باهاش کار کنید از قانون جذب خانم ها استفاده کنید یه کتابی هست آنچه در باره ی مردها باید بدانیم خیلی فوق العاده کتاب باید راهکارها رو انجام بدین که ایشون اول جذبتون بشن بعد یاد بگیرن به شما احترام بذارن

درضمن هیچ وقت با لحن عامیانه باخانواده همسر صحبت نکنید 

اکر حتی از فردا لحنتون و تغییر بدین و متلک بشنوید باز هم همین منوال و ادامه بدین که خانواده ایشون احساس کمبود بهشون دست بده  

آقا هستم🕵️‍♂️
2728

چرا بااینهمه بی احترامی که کرد با پسرش ازدواج کردی توخونه پدرت نمونده بودی که   

‏ناعادلانه بودن دنیا اونجا خیلی به چشم میاد که ما مجبوریم همینجوری پله های ترقی رو طی بکنیم تا تازه برسیم به پله ای که بعضیا اونجا به دنیا اومده بودن.....‏جبر جغرافیایی خیلی موضوع عجیبیه,تو برای یه موضوعی که دست خودت نبوده تاوانی رو میدی که اصلاً حقت نیست......
چرا اجازه دادی؟ چرا قطع رابطه نکردی؟ مگ سلامتی و جون خودت و بچه ات بی ارزشه؟ شوهرت که نمیتونه بزور ت ...

بعداز عروسی رابطمو کم کردم ولی خب این همون تو دوران عقد نابودم کرد.. الآنم دقیقا سه ماهه که ندیدمش اما 7سال از عمرم سوخت.. 7سال از دوران خوبی که میتونستم با شوهرم داشته باشم سوخت.. خاطره خوبی از گذشته ندارم که دلگرمم کنه.. رابطمو با شوهرم خراب کرد چون باعث میشد همش بحث و درگیری داشته باشیم.

💙 دلیل نفسام 💙 پسرام 💙 دارم میرسم به آرزوهام کم کم💙

استارتر خدا صبرت بده من معتقدم تا مظلوم نباشه ظالمی نخواهد بود 

من بودم یا ازدواج نمیکردم که بخاطر پسر تحفش انقدر توهین به خودم و خانوادش شه

یا اگرقبول میکردم خشتک همچین مادر فولادزره ای رو درمیاوردم هدبندش میکردم تا ازم بترسه 

چند روز بعدش تاریخ عقدمونو گذاشتیم برای جمعه چون داداشام سر کار بودن و مرخصی نداشتن فقط میتونستن جمع ...

استارتر حالا هرچقدررر هم شوهر آدم خوب باشه به این خفتش نمیارزه.من بودم قید این ازدواجو میزدم

هروقت دستمال توالت دیدید یادتون بیاد که مردم یک کشور جهان اولی ‌که خیلیا آرزوی مهاجرت به اونجا رو دارن یک روز ازترس قرنطینه توی خونه، همون واکنشی رو نشون میدن که ما ملایمترش رو درزمان تحریم ها داریم انجام میدیم وبخاطرش خودمون رو تحقیر میکنیم.ماایرانی ها خیلی از واکنش هامون به مسایل بخاطر فقر فرهنگی نیست،بلکه به نسبت شرایط تحریم که سالهاست داریم درآن زندگی میکنیم اتفاقا خیلی آدمهای خوب ومتمدنی هستیم.
2740
اگ میگرفم ابروی خودموخانواده م جلوفامیلامون میرفت بعدشم ازاونورنمیخواستم بخاطرشوهرم بزنگم دعوتشون کن ...

بیشعوره عزیزم برای همین من ک رک ب همسرم گفتم حوصله این مسخره بازیاروندارم اخه ادم برای بچه وونوه خودش بگه تولد رسم نداریم درست نیست مگه چیمیشه ادم برای بچا ونوه خودش کادو بگیره .ولی دست ودل بازن تادلت بخواد فقط تولد نمیرن 

منم حرصم گرفت ک همسرم بدونه دلیلش چیه ک تولد میگیرم وبرامم مهم نیست قرار نیست منم راه ورسمشون روادامه بدم

سویندم به سوری گلاله سوره هر وخت له لامی خم له من دوره
یکی از کارای سطحی مادرشوهرمو بگم هنگ کنی؟ 6روز بعداز عقدم، ساعت 8 صبح اومد طبقه بالای خونشون که من ...

بمیرم برات من فکرمیکردم مادرشوهر من فقط بده و نمیخاتم هیچ جوره

آرزو کنمت؛براورده شدن بلدی؟؟؟🤗

نزدیک عروسی بود که با هزار زور از بابام اجازه گرفتم رفتم خونشون و قرار شد خرید عروسی کنیم که پولی که شوهرم تو بانک داشت برای خرج عروسی مسدود شده بود و بانک پولو نمیداد مجبور شدیم چندروز بمونیم منتظر که درست شه اما نشد..بابام فکر کرده بود الکی بهش گفتم زنگ زد و بهم گفت دیگه هیچوقت برنگرد تو این خونه چون تو وقتی رفتی اونجا دیگه دختر این خونه نیستی منم مجبور شدم برگردم ولی رفتم خونه خواهرم یک ماه منتظر شدیم اما پول بانک در نمیومد و از اینکه خونه خواهرم بودم معذب بودم به شوهرم گفتم بدون عروسی بریم سر خونه زندگیمون و همین اتفاقم افتاد..جالبیشم این بود وقتی من عقد کردم 4 ماه بعدش برای اون یکی پسرش که از شوهرم کوچیک تر بود رفت خواستگاری و اونم عقد کرد با همشهری خودش و وقتی رفته بودم کارای عروسی رو کنیم بهم گفت تو همش دنبال بریز بپاشی ولی این یکی عروسم میگه من عروسی نمیخوام برای اون که رفتن خواستگاری با همون بار اول دختره رو نامزد کردن به دختره خیلی احترام میذاشت براش جشن گرفت کیک گرفت نگفت کیک برای تولده خونه رو تزیین کردن براش..بعدم آخرش من بدون بریز به پاش اومدم به خونه پسرش

قدر همديگه رو بدونين،زير خاک آنتن نميده...‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌!
اوه من خودش رودعوت میکرد تو بارداریم چندبار ک اومد مثلا ی بار همسرم گفت مامان نازنین حالش خوب نیست گ ...

اینقدر بدم میاد آخه کمک نمیکنن که فقط چرتو پرت میگن اعصاب منو خورد میکنن ، منکه حالمم افتضاح باشه اصلن دوست ندارم بیاد 

خدا مادرت رو حفظ کنه معلومه دوستش داری که امضات هم هست، اما بدون بهترین مادر دنیا رو هم داشته باشی و ...

مادر و دوست دارم چون با پدر زجر زیاد کشید به چشم می دیدیم و به همین دلیل عهد بستیم نذاریم بچه هامون چیزهایی که ما به چشم دیدیمو ببینن 

البته نینی سایت امدم واقعا تعجبم میاد 

چون عروس خانواده ی ما مثل آبجی هست واسمون و آبجی بنده کمک درسی دادن به ایشون و دوتاشون باهم راهی دانشگاه شدن

واقعا بعضی ها واسم تعجب آور هستن که انقدرپست رفتار میکنن

 

آقا هستم🕵️‍♂️

خانواده همسر به اندازه خودش مهمه. گاهی اوقات دو نفر که خیلی همو دوست دارن بخاطره رفتار و دخالت خانواده از هم جدا میشن. شاید بهتر بود بخاطره رفتار مادرش بیشتر تو انتخابت دقت میکردی که یه عمر اذیت نشی مگر اینکه رابطت رو کم کنی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mahsa_ch_82  |  10 ساعت پیش