دختر داییم کوچیک بود. ۴ ۵ ساله. تو یه جمع خانوادگی ک همه عمه هاش بودن داشت شیرین زبونی میکرد ک مامانم گفت بیا ببوسمت ک یهو در اومد گفت مامانم گفته عمه ها تو نبوس بغلشون نرو😑
ینی همه ساکت شدن نمیدونم چرا کسی چیزی ب روی زنداییم نیاورد
یبار خونه ی مادر شوهرم اینا نشسته بودم داشتم تو اکسپلور پرسه میزدم.خخ.بعد یهو یه فیلم+۱۸ اومد اثلا نفهمیدم کی پسرم گوشیو از دستم قاپید برد پیش مادر شوهر و خواهر شوهرم گفت عسل جون(خواهر شوهرم)مامی طلا(مادر شوهرم)ددی و آمانی(مامانی)از این کارا میکنن.خواهر شوهرم با دققت داشت میدید فیلم و مادر شوهرمم یه لبخند ملیح زد و گفت عزیزم از این به بعد مواظب باش صحنه هاتون و تو خلوت انجام بدین😊😣بخدا دیگه دیوونه شدم از دست این دوتا وروجک در و هم قفل میکنم به صدا ها گوش میدن 😣😣😥
من و فرزندانم:پسر ۳ ساله آریان دختر ۳ ساله آروشا بچه هام ۲قلوان😊😄