شوهرم خیلی بیخیالی و تنبل.. تا مجبور نشه کاری نمیکنه شده یهو پایه خونه رو تمیز کنه یا گردگیری کنه اما کلن سالی دوبار اونم دیگه من قاطیه قاطی باشم از دستش.... آخرین اولویتاش همیشه کارای عادی خونست مث تعمیرات و....... جاروبرقیمون دوشاخ خراب شده بود و اتصالی داشت امروز یه شیشه وسط آشپزخونه شکست و حالا یه دختر 1 ساله هم دارم ک هی میخواست بیاد تو.... قبلن ک با پریز بازی میکردم درست میشد و راه میافتند اما امروز روشن نشد ک نشد. همین جوری شیشه خرده ریخته بود کف آشپزخونه. جلو درم مبل گذاشته بودم ک دخترم نیاد. حالا شروع کرده بود به گریه منم داشتم با جارو ور میرفتم آخرم روشن نشد و شیشه خرده هارو جمع کردم ریختم زیر کابینت ک بعدا جمعش کنم.... ینی انقد دخترم تو سرم جیغ کشید و گریه کرد ک الان حس میکنم مخم له شده.... تازه الان خوابیده منم به شوهرم پیام دادم ک هر چی از دهنم درآمد گفتم البته نه توهین بهش گفتم ک اعصابم و خرد کردی و اینا.... فقط گفت اوکی
اگه حالیم خوب باشه و منطقی باشه همش بجای اینکه بگه باید تعمیر میکردم فقط توجیه میکنه ک فلان کارو میکردی و اینا... دیگه خسته شدم ازین بیخیالی اش.اه اه
