من دندونمو کشیده بودم بعد تا عصرش خونش بند نیومد بابام دوباره بردم پیش دکتر خودش بیرون نشست من رفتم تو اتاق با ناله خیلی درد داشتم
بعد دکتره دوست بابام بود
بلندگفت باااااز کن
باناله گفتم نههههه درد داااااره
میخواست گاز روشو عوض کنه گفتم نههههه خیلی بزرگهههه جا نمیشهههه
گفت تو باز کن جاااا میشهههه
بعد که اومدم بیرون یادم افتاد بابام پشت در بود
خدایا کاش از خونریزی مرده بودم آب شدم از خجالت🤦♀️🤦♀️🤦♀️