سلام من احساس میکنم شوهرم دوستم نداره پسرخالمه بعد۵سال دوستی یک ساله نیم ازدواج کردیم دعواکردنی دست روم بلند میکنه یه بچه دوماهه داریم ماباهم فرارکردیم ولی وقتی چیزی میشه میگه تو منومجبورکردی بیام اینجاشوهرم شهرستانیه من تهران رابطش باخانوادش اصلا خوب نبودالانم نیست ولی بعدوقتامیگه تورابطموباهاشون خراب کردی نمیدونم گاهی میگم ببرم برم ازاین زندگی خسته شدم منو میزنه ولی بعدش مجبورم میکنه باهاش اشتی کنم اخ این چه دوست داشتنیه چیکارکنم
درمورد فرارمم بگم مادرم نمیداد برای این اینکاروکردیم
فرار کردی
ماهم سنتی ازدواج کردیم از اولش همین احساسو دارم بعد هفت سال همونجور هست دیگه هم خوب نمیشه همیشه سرد هست
عزیزم زود تصمیم نگیر
برگردین پیش خانواده هاتون الان یه بچه هم دارین مطمئنا اونام منتظرن تا شما برگردین واینجوری حمایت خانواده هارو دارین وزندگی خیلی بهتر میشه
وا چرا طلاق ؟
کلا مردایی که تا مجردن با خانوادشون مشکل دارند، دنبال بهانه برای جدا شدن از خانوادشون ولی اگر همسرشون باعث این جدایی بشه، فیلشون یاد هندستون می کنه
به نظرم شما دست پیش بگیر و منت بزار سرش که بخاطر اون از خانوادت دور شدی
ههه الان هم باهردوشون رابطه داریم اتفاقن بغل ماماتم خونه گرفتیم فرارکردیم بعدعقدبرگشتم ولی اون رابطش باخالم اینا بده البته اون مادرش مرده خالم که خاله اونم میشه رفته باباش ازدواج کرده اصلا باهاش خوب نیستن
برگردین پیش خانواده هاتون... هنوزم دو سال نگذشته از ازدواجت... زندگی که بچه بازی نیست
باید زندگیتو بسازی نه اینکه فرار کنی ازش
حالا یکم بصبر
انقد خوب بودک باهاش فرارکردی؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
