بچه ها کیا تنهان خونشون؟یا حداقل کسی نیس بچسبن بهش..مثه من..وقتی چیز ترسناک میبینم یا میشنوم دوس دارم برم بچسبم ب یکی چنگش بزنم
حالا چیز ترسناک...دیدی تاحالا یکی شب تو خواب حرف بزنه؟من ی شب تو اتاقم تنها سرم تو گوشی بود همه خوابیده بودن یهو داداشم از تو اتاقش باصدا بلند میگه مامان باز ساکت شد باز گفت بابا باز ساکت شد فک کردم حالش بده کار داره ترسیدم برم تو اتاقش فقط از همونجا گفتم چیه چیشده دیدم دیگ هیچی نگفت...از ترس ر ی د م ب خودم.. تنها کاری ک تونستم بکنم این بود ک چندتا بالش دورو برم گذاشتم ک نترسم.. آرامش عجیبی می گرفتم از بالشت..
یه معلم دینی تو دبیرستان داشتیم ، میگفت اگه یه مرد تو خیابون صداتون کرد ، نگین بله ! بگین هان . شاید همون لحظه داشته صیغه میخونده! اون اولین درس زندگیم بود ..😂🤭
ای محبوب من ! چه لذت بخش است نسیم یادتو آن گاه که بر دل های ما می وزد. چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو. چه شیرین و آزادی بخش است زندگی در کنار تو و زیر سایه لطف و رحمتت. چه سکر آور است جام های محبت تو که از چشمه های عشق نوشیدهمی شود. چه سخت و جگر سوز است آتش هجران و فراق تو . چه جان پرور است خنکای نسیم وصال تو. ای مهربان ترین مهربانان عالم .
این که چیزی نیست من یه بار تو خونه تنها بودم یکی گ و ز ی د ولی باور کن خودم نبودم هنوزم تو هنگم😐😐😐
نابینا غصه نخور در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد ماهم که میبینیم خود را به کوری زده ایم باور کن!!! ماهی ها گریه شان دیده نمیشود گرگها خوابیدنشان عقاب ها سقوطشان وانسان ها درونشان
باز ی شب دیگ خونه خالم بودیم روزش فیلم ترسناک خوابگاه دختران و دیدیم با دختر خاله هام...حالا شب شده موقع خواب من عین چی می ترسم خوابم نمی بره دوتا دختر خالم عین خرس خوابیده بودن...چند بار نگا دختر خالم کردم دیدم انگار چشماش بازه و داره میخنده نگام میکنه(هنوز ک هنوزه صحنش جلو چشمم ک مو ب تنم راس میشه)اما خواب بود ولی من صورتشو اونجوری میدیدم
تابستونم بود هوا گرم پتو رو کشیدم رو خودم سرمم بردم زیر پتو تند تند نفس میکشیدم خیس عرق شده بودم تا صب خوابم نبرد تا وقتی ک هوا روشن شد...آشغالا از صبش میگفتن وای ما امشب خوابمون نمیبره از ترس بعد جا اینکه بیدار بمونن با من ک نترسم گرفتن خوابیدن
من که دو هفته پیش با شوهرم رفته بودیم باغ. شب خواب دیدم که خوابم هی جن میاد سرم بی حس میکنه کلا دیگه نمیتونستم کاری کنم و اذیتم میکردم بیدار میشدم باز میچسبیدم به شوهرم شوهرم خواب خوش بود دلم نیومد بیدارش کنم هی میخوابیزم هی باز تو خواب اذیتم میکردن صبح به شوهرم گفتم شب بعدی خودش فهمیده بود ترسیدم چنان گرفته بودم نمیتونستم تکون بخورم😂😂😂
@ailinjoonm به جان خودم اونا نمیتونن بگ...وزن😂😂😂😂😂 وای خدا نکشتت پوکیدم از خند ...
اخه پس کی بوده باور کن من نبودم صدا یکم از من فاصله داشت میبینی خواهر جن های مردم براشون پول میبرن جن منم گوزشو اورده بود برام😂😂😂
نابینا غصه نخور در دنیا چیز قشنگی برای دیدن وجود ندارد ماهم که میبینیم خود را به کوری زده ایم باور کن!!! ماهی ها گریه شان دیده نمیشود گرگها خوابیدنشان عقاب ها سقوطشان وانسان ها درونشان