شاید خندتون بگیره از این حرف ولی الان که فکر میکنم از خدا خیلی هم ممنونم چرا همش باید ناشکری کرد و جنبه های بد زندگی رو ببینیم
واقعیت این که اعتراف میکنم من تو این راه خیلی قوی شدم منی که از یه امپول ساده میترسیدم به حدی امپول زدم که حتی تو خودم توی خونه امپولام رو میزنم دیگه ناشکر نیستم خوشحالم که تونستم و این راه رو رفتم بااینکه هنوز نتیجه نگرفتم ولی به خودم افتخار میکنم که بجای یکجا نشستن و غصه خوردن دنبال هدفم رفتم، شاید اگه همون سال اول زندگی بچه دار شده بودم اینقد دوستش نداشتم و نمیخواستم ولی الان هرروز عشقم به بچه ی نیامده ام بیشتر میشه و رویا و ارزوهای بیشتری برای اومدنش دارم، تازه بچه های ای وی افی توی دور و بر وفامیلمون میبینم چقد خوشکل و باهوشن به این نتیجه رسیدم چون بهترین و باکیفیت ترین جنین انتخاب میشن قراره بچه منم خوشکل و باهوش بشه
خلاصه اینکه نمیدونم چطوری از خدای مهربونم تشکر کنم که این همه لطف در حق من ارزانی داشته و من متوجه آن نبودم
من خیلی تواین راه تجربه بدست اوردم که همش مدیون خدای بزرگ و عزیزم هستم و نتیجه کار رو هم بدست خودش میسپارم که میدونم بهترین ها رو برام رقم میزنه