ببین منم مهندسم و ده ساله کار میکردم تو بهترین جاها،
دوران بارداریم توی مطب بهترین پزشک گذشت واسه رفت و امدم بعداز زایمان رفتم بهداشت و پرونده درس کنم
پسر بزرگم ۲ سالش بود و دومی چند روزه،منم سزارین بودم
رفتم توی اتاقش،یهو گفت زارت و زورت بچه میارین حداقل جمعش کنید بچه اولم دست به ترازوش زده بود