مادر شوهرم امشب بار دومشه که میگه بیاین اسم انتخاب کنیم هر کی ی اسم به دلخواه خودش بعد قرعه کشی کنیم همونو بزاریم رو بچت😐🙄😨😨برادر شوهرمم گفت خودشون اسم میزارن دیگه بازم پافشاری که نه ما باید قرعه کشی کنیم
منم گفتم من فعلا اسمی انتخاب نکردم ولی اعصابم خورد شد اخه یکی نیست بگه تو چته این وسط ۹ ماه تو شکم منه بعدم مگه رو اسم بچه های خودت خوانواده شوهرت اومدن قرعه کشی کردن...ب نظرتون ی بار دیگه گفت چی بگم که هم داستانش نکنه هم دیگه دخالت نکنه؟؟
ولش کن بابا خانواده شوهر بالاخره باید یجور برینن به اوقات آدم
همیشه اولین تجربه ها یا خیلی تلخ هستند یا خیلی شیرین بعد از آن اولین ها همه چیز به مرور عادی میشود شاید بزرگترین موهبتی که خداوند به انسان داشته همین قصه ی تلخ عادت است...💔