2737
2739
عنوان

داستان زندگی من

| مشاهده متن کامل بحث + 221066 بازدید | 743 پست
تا اینکه 45 روز پیش با یه دعوای ساده یهو گفت من نمیخوامت و دیگه اصلا نمیخوام باهم باشیم و ترکم کرد ...

خوب با تعریفایی ک کدی این رابطه عمقیه به این راحتی نمیشه ولش کرد ، ب نظرم از جایی ناراحته بر میگرده نگران نباش

استاتر جان تو این ۱۱ سال محدودش کرده بودی که اینجوری یهو سر باز کرده؟؟؟؟

شما قبلا اجازه میدادی باشگاه بره و با دوستاش تفریح کنه؟؟؟؟؟؟

اون دختر خانم از نوجوونی با شما بود ایا گذاشتی که جوونی کنه و از زندگی مجردیش لذت ببره؟؟؟؟

ببخشید اگه دوست ندارین جواب ندین اما واقعا برام سواله که بدونم چرا اون حرفارو بزنه

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

@dokhe    

مرسی 😘😘😘❤❤❤

_چرا همیشه به چشمام میگی لعنتی                                      _"نمیدونم عزیزم .......چشمات غرقم میکن.....وقتی تو تیله های زلال چشمات خیره میشم .....یهو به خودم میام میبینم یادم رفته نفس بکشم....چشمات شفافه ....برق میزنه .....خودم تو مردمکش میبینم.....صادقه .....انگار باهام حرف میزنه .....نمیدونم سونیا.....ولی قطعا چشم هات لعنتی ...."                                                                                 بله عکس خودم
2731

استارتر پاشو برو خواستگاری

هرکی جای اون باشه ناراحت میشه

دیگه نمیتونه بیشتر ازین بهت بگه بیا

تو باید دنبالش باشی

بهش نشون بده تو خواستگاری سمج هستی

منو ریپ نکن

افرادی هستند که مدام به حرف زدن ادامه می دهند بدون آنکه بدانند درباره چه و چرا صحبت می کنند، آنها به حرف زدن ادامه می دهند چون نمی توانند متوقف شوند، اگر از چرندیاتی که از ذهنتان می گذرد اندکی آگاه شوید و بدانید که واقعا چیزی برای گفتن وجود ندارد در سخن گفتن تردید می کنید، درباره سکوت نگران نباشید، به این دلیل نگران سکوت هستید که همه‌ی جامعه در حال حرف زدن هستند و شما هراس دارید، اما اگر درک کنید که سکوت واقعا چیست، چیزی پر ارزش برای گفتن خواهید داشت، اگر در سکوت خود عمیق شوید، کلامتان دیگر کلماتی تو خالی نخواهد بود، بلکه شکوه درونی تان را بیان می کند.@naghmegi

شاید با کسی دوست شده رابطه داشتن بعدم کار از کار گذشته نمیتونه با تو ازدواج کنه بنظرم اگه اون مسئله واست مهم نیست باهاش درباره این موضوع حرف بزن

الان دختر دبیرستانیا خوب شدن.....من دبیرستان که بودم با یه دختره دوست شدم،باهاش رفتم بیرون همه میگفتن داداشت اذیت نمیشه با مقنعه    

چقدر جالب بود داستان زندگیت 

راستش میدونی من فکر میکنم این دوره موقتی باشه آخه اون دختر از 17 سالگی با شما بوده 17 سالگی برا  خیلی ها هنوز بچگیه واقعا شاید حس کرده با ذهن ی بچه خودش رو تو قفس شما کرده حالا میخواد درو بشکنه و کمی پرواز کنه 

نمیگم چیزی براش کم گذاشتی یا رابطه اجباری بوده 

ولی اونم مث شما هرچی یادش میاد و هر کجا یادش میاد با شما بوده شاید حس کرده میخواد کمی مجرد بودن واقعی رو تجربه کنه شما زندگیتون خیلی توی هم بوده رابطتون عمیق بوده تا الان 

ی چیزی شبیه تنفس لازم داشته اون حرفا رم برا این زده ک فقط برید 

شما هم باید ب تصمیمش احترام بذارید اصرار آدم رو مطمئن تر ب کارش میکنه وقتی ک تصمیم شو گرفته 

شما زندگیه خودتون رو بکنید و بسپارید بخدا. خدا ک مهر اونو ب دلتون انداخته به خدا اطمینان کنید ک بهترین ها براتون پیش میاره  

یه چیزی که این وسط من نفهمیدم اینکه شما خودتم شک داشتی به ازدواجتون که درسته یا نه یه جورایی داشتی طولش میدادی تا باخودت کنار بیای یا از سرباز کنی حالا که اینجوری شده چرا ناراحتی؟

2740

یه چیزی بگم‌ ولی خدا نکنه اینجور باشه ، 

میگم شاید تت حالا که باهات بوده ی جور تفریح بوده بچه بودین با هم خوش بودین بعد کم کم عادت شده براتون بیشتر عادت کرده بودین به هم ، چون دوس پسر دیگه ای نداشته یا اهل اینکارا نبوده دلیلی نداشته که ازت جدا بشه ، 

تعهدی هم نسبت به هم نداشته بودین که ،

اما حالا که مسئله جدی شده میبینه نمیتونه با تو ب ازدواج فک کنه ، حتما با موقعیت شغلیه ای که داره کیس های بیشتری براش جور شده واسه همین الان میتونه ازتون جدا شه و وارد ی رابطه جدید شه ، 

شایدم موقعیت خانوادش طوریه که به هم ریخته شده   و موقعیت خانواده شما هم که اینجور بوده  ، داغونه و تصمیمات عجولانه و غیر منطقی میگیره ، 

من‌خواهرم ی مدت بر اثر فوت بچه ش از همسرش جدا شد و ی عالمه اتفاق عجیب و غریب بعدا که رجوع کردن باورش نمی شد خودش بوده که اینکارها رو کرده، 

اما به هر حال تو دنبال خواستت باش تا دلت کامل قرص نشده ول کن قضیه نباش ، و گرنه تا آخر عمر باید هی بگی چرا ؟ چرا ؟چرا؟

من که نمیدونم زندگی شمارو میگم باید جای من باشی تا بتونی درکم کنی

من این ظلم و درحق یکی کردم اون هنوزم داره میسوزه و منم به ظاهر دارم زندگی میکنم من بیخبر ازدواج کردم شب عقدم فهمید

2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز