بخدا دارم با اشک می نویسم من پسرم ۶سالشه تو این ۶سال خون به جیگر کرده همش گفتم بزرگ شه خوب میشه ولی نشد
مشکلش اینه که ازهمه ترس و وحشت بسیارداره بدون من و باباش حتی پیش مامان بزرگشان نمی مونه حتی یه جاهایی باوجود ماهم وحشت داره ونمیره مثل مطب آرایشگاه
موندم بخدا باهاش چیکارکنم