یه بار یه بنده خدایی ب شوهرش گفته بود بیا عین این فیلما ک احساسین منو بغل کن بزار رو تخت بعد مرده میاد بغلش کنه زنه چون سنگین بوده هی جمعش میکنه ک نیوفه اخرش زنه میگه بیزززز میگوزه مرده هم میخنده میگه دیگه خیلی احساسی شد.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.