چن سال پیشا حدود شش سال پیش شوهرم خیانت جنسی کرد من از زیر زبونش کشیدم قسمش دادم اونم لو داد ..اون گفت بهم اهمیت نمیدادی من به راه بد رفتم...ولی بخشیدمش ..دوتا بچه داریم از اون موقع هیچ چیزی ازش ندیدم ولی انگار یه شک همیشه هس تو دلم ..دیشب دیر کرد شک اومد تو دلم گفتم کجایی فیلم بگیر .وقتی اومد گفتم فیلم سرکارت کو..اونم نشون داد با لباسای خاکی و سرکارش فیلم گرفته بود ..به من گفت به من شک داری؟گفتم واسه کاره چن سال پیشت اره شک دارم ..گفت ببین اون موضوع تموم شد رفت من اصلا نمیخوام بهش فکر کنم بس کن دیگه .من برای شکم شما تا این موقع سرکار رفتم که بیام خونه زنم این حرفا رو بگه.من گفتم دست خودم نیست گفت پس اگه به من اعتماد نداری این زندگی ارزش نداره ..بعد یلند شد رفت بخوابه من گفتم پس چرا زنگ میزنم میگی چقد زنگ میزنی گفت چون تو همش غر میزنی دلم میخواد زنگ میزنی بگی عزیزم برات غذای خوشمزه درست کردم دلم برات تنگ شده از این حرفا بزن..حالا نمیدونم چیکار کنم بهش اعتماد کنم؟زندگیمو بکنم ؟یانه
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه
بهش از احساس خودت بگو بگو اصلا اینحس شک رو دوس ندارم اما عین خوره تو وجودمه بگو این احساس همونقدر که تورو اذیتمیکنه دوب ابرش خودمو اذیت میکنه. بگو این اشتباه رو کردی منم سعی میکنم ببخشم اما اعتماد ک۶ از دست رفت خیلی سخت دوباره بدست میاد باید ی کاری یه جبران اون اشتباهت دوباره بهت اعتماد کنم