الهام عزیزم این شرایط برای هرکسی پیش میاد
منم داغ برادر جوونم دیدم و یه دختر سه ساله ازش یادگار موند
بدترین لحظه ی زندگیم وقتی بود که خونه ی ما بود
دوتا برادر دیگه م همزمان اومدن خونه و دختراشون رفتن به استقبالشون و یادگار برادرم پای منو گرفت گفت عمه بابای همه اومد پس چرا بابای من نیومد،،،، من همون لحظه مردم..
این شرایط روحی و روانی من بود.. الارا رو همه میدونید از لحظه تولدش استرس وارد من کرد تا یکسالگی که جراح جمجمه گفت خطر کذشت. یکسال تمام شاهدید من بدترین و پرتنش ترین روزها رو گذروندم.. از سوراخ قلب، رفلاکس فوق العاده شدید، الرژی، افسردگی زایمان، بیقراری و بیخوابی و گریه های بی دلیلش حسابی منو از پا انداخت...
اینا رو گفتم که بدونی تو تنها نیستی چه بسا بدتر از ما هم هست بازم خدارو سپاس بی پایان که فرشته هامون کنارمون هست سالم و سلامت،، این خیلی ارزشمنده،،،
در مورد مادر همسرت
پدرومادر همسرت سعی کن در هر صورت اکرام و احترام کنی،، چون مطمینم نتیجه و بازتابش برمیگرده به زندگیت سخت هست ولی با خدا معامله کن..
فقط خود ما میتونیم به خودمون کمک کنیم
انرژی های منفی رو از وجودت دور کن
مطمینم نکات مثبت زیادی تو زندگیت هست که بهشون نگاه کنی و حست خوب کنی♥️