2737
2734
دیگه قسمت وتقدیرمن این بوده

انشاالله هرچی خیره برات پیش بیاد❤

‏هنوز شادى اون صبحهايى كه بابام بيدارم ميكرد ميگفت بيا از پنجره بيرونو نگاه كن، برف اومده، رو تو قلبم احساس ميكنم❤💗
چرا عزیزم واسه همینه خوب نخابیدم دیگه ولی دارم به خودم تلقین میکنم که اصلن نمیترسم لطفا هیچ چیز ترسن ...

😑چیز ترسناک نمیگم کلا گفتم منم تنها بودم اصلا چیز خوبی نیست😸

‏هنوز شادى اون صبحهايى كه بابام بيدارم ميكرد ميگفت بيا از پنجره بيرونو نگاه كن، برف اومده، رو تو قلبم احساس ميكنم❤💗


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چرا عزیزم واسه همینه خوب نخابیدم دیگه ولی دارم به خودم تلقین میکنم که اصلن نمیترسم لطفا هیچ چیز ترسن ...

واسه منم از ترس نگید که طاقت ندارم

بچه شیر هم دارم

واسه تنهاییام و دلتنگیام اینجام  
2728
2738
نه دیگه مجبووووورم شوهرم سره کاره دو یا سه میاد😭😭😭😭

من خداروشکر از شب کاری شوهرم راحت شدم 1 ماه شبکار بود 1ما روز اون 1 ماه تنها بودم تا 6 صبح بیدار میموندم هوا روشن میشد میخوابیدم😑

انشاالله توام خلاص شی از این شبکاریا

‏هنوز شادى اون صبحهايى كه بابام بيدارم ميكرد ميگفت بيا از پنجره بيرونو نگاه كن، برف اومده، رو تو قلبم احساس ميكنم❤💗
چرا عزیزم واسه همینه خوب نخابیدم دیگه ولی دارم به خودم تلقین میکنم که اصلن نمیترسم لطفا هیچ چیز ترسن ...

ترس نداره تنهايي

من به دوستی مجازی اعتقادی ندارم! و در این فضا با احترام به همه عزیزان، با توجه به تجربه ام ،هیچ درخواست دوستی را نمی پذیرم🙏🏻
من خیلی وابستم خیلی زود خسته میشم از تنهایی اعصاب بچه هارو هم ندارم

من ي هفته همسرم تهران بود

تازه برگشتن

من سعي كردم از روال عادي كمي شادتر باشه محيط خونه

با همسرمم هر شب واتس اپ تصويري حرف زديم

من به دوستی مجازی اعتقادی ندارم! و در این فضا با احترام به همه عزیزان، با توجه به تجربه ام ،هیچ درخواست دوستی را نمی پذیرم🙏🏻
من خداروشکر از شب کاری شوهرم راحت شدم 1 ماه شبکار بود 1ما روز اون 1 ماه تنها بودم تا 6 صبح بیدار میم ...

بزار یه خاطره برات بگم من واسه فرصت مطالعاتیم ۶ ماه خارج از کشور رفتم تنهایی بعد من از ایران یه خوابگاه دخترونه را رزرو کردم خلاصه وقتی رسیدم دیدم اون خوابگاه یه مجتمع ۴ طبقه ۸ واحدی بود خالی تازه باز شده بود و فقط من اونجابودم بعد تمام اون خیابون  را تخلیه کرده بودن و داشتن بازسازی میکردن یعنی تو یه خیابون من تنها بودم جلو خیابونم هم یه تپه بو د حالا من قبلش تنهایی تو یه تختم نمیخابیدم یعنی یه ماه اول تا به همخونه ای اومد شبا تا صبح با خاهرم چت میکردم حتی تلویزیونم نداشتم🙄🙄🙄🙄

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کسی هس بهش

raha__۲۳۷ | 5 ثانیه پیش

فقط آقا

مارال۱۴۰۳ | 18 ثانیه پیش
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز