2733
2734
عنوان

واسه داشتن شادی و آرامش بیشتر تو زندگی باید جرات تغییر داشت .پس با

| مشاهده متن کامل بحث + 102628 بازدید | 2398 پست

قدم پنجم=======بالا بردن اعتماد بنفس============
ایشالا از امروز میخواهیم اعتماد به نفسمون رو بالا ببریم. این موضوع احتیاج به صبر و زمان زیاد داره چون چیزی نیست که با یکی دو روز تمرین بشه راحت بدستش آورد .یه چند تا راهکار خوندم و پیدا کردم که امیدوارم کاربردی باشه و به درد هممون بخوره.

شماره یک) آدمهایی که اعتماد به نفس کمی دارند یا اصلا ندارند همیشه فکر می کنند فقط خودشون دارای نقاط ضعفی هستند ولی بقیه کاملند و هیچ نقطه ضعفی ندارند .همین تفکر ( کامل بودن دیگران) اونا رو می ترسونه و باعث تضعیف اعتماد به نفسشون میشه. اما اگه این باور رو قبول کنیم که دیگران هم مثل ما انسانند و صد در صد اونا هم مثل ما نقاط ضعفی دارند دیگه احساس ضعف و کمبود و ترس نمی کنیم و اعتماد به نفس ما خدشه دار نمیشه بنابراین از رویارویی و مواجهه با دیگران دیگه ترس و واهمه نداریم.
" نتیجه: دیگران هم کامل نیستند .اونا هم مثل ما نقاط ضعفی دارند"
شماره دو) اگه شماره یک رو توی وجود خودمون پیاده کنیم دیگه جلوی هیچ کس کم نمی یاریم .حالا می تونیم شماره دو رو اجرا کنیم که شناختن و تشخیص نکلات مثبت خودمونه.بالاخره هر کدوم از ما نکات مثبتی داریم. مثلا یکی تحصیلات داه،یکی دست پختش خوبه،یکی شم اقتصادی داره.........
اگه بشینیم و فکر کنیم و نقاط مثبت خودمون رو پیدا کنیم توی اعتماد به نفسمون تاثیر زیادی داره چون اگه کسی مقابلمون قرار بگیره که نکات مثبت زیادی داشته باشه دیگه ما از نظر روحی و روانی کم نمی یاریم چون دیگه خودمون و پایین تر از اون شخص نمی بینیم که دچار کمبود اعتماد به نفس بشیم. مشکل ماها اینه که فقط ضعف ها و نداشته هامونو میبینیم در صورتی که زندگی هامون پر از نقاط مثبته که ما چشممون رو وش بستیم. گاهی انقدر خودمون رو دست پایین میگیریم که حتی جلوی شوهمون هم کم می یایم و نمی تونیم اون جور که دلمون میخواد جلوش رفتار کنیم. اینا همه به خاطر اینه که مثبت های خودمون رو فراموش کردیم.
" نتیجه: هر روز چند دقیقه ای رو به تشخیص نکات مثبت خودمون و زندگیمون اختصاص میدیم و در موردش فکر میکنیم.حتی می تونیم یه جا بنویسیم و جلوی چشم بذاریم."

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘


شماره سه) تو این مرحله نکان مثبت خودمون و میشناسیم اما لازمه که گاهی دیگران هم بشناسند.چه جوری؟
با بلند فکر کردن و بلند حرف زدن. از این به بعد تمرین میکنیم از موفقیتهامون هر چند کوچیک ، توانتییهامون و کارهای مفیدی که انجام میدیم توی جمع اطرافیانمون تعریف کنیم .همین امر باعث میشه کم کم مثبت هامون باور خودمون هم بشه و هم توی نگرش اطرافیان نسبت به ما تاثیر خوبی داره. این قضیه جلوی تاثیر منفی و روحیه خراب کن خیلی از حرفها و رفتارهای ناراحت کننده دیگران رو نسبت به ما میگیره .اما نباید یادمون بره که افراط نکنیم.
"نتیجه: ازاین به بعداز نقاط قوت خودمون تعریف می کنیم ."

شماره چهار) باید یواش یواش با خودمون آشتی کنیم.خودمون رو دوست داشته باشیم.گاهی اوقات ماها با خودمون قهر میکنیم بدون اینکه متوجه باشیم چنان با جملات منفی در مود خودمون حرف میزنیم که فقط انرژِ منفی به سمت خودمون می فذستیم.مثل " شانس منه دیگه....من هیچ وقت شانس نداشتم....دستم نمک نداره.....هیچکی منو دوست نداره.....".
تا زمانی که این طوری بی حمانه در مود خودمون حف می زنیم ، این امواج منفی اعتماد به نفس ما رو پایین میاه اما زمانیکه با خودمون دوست هستیم و از جملات مثبت د رمود خودمون استفاده می کنیم عزت نفس پیدا کرده و اعتماد به نفسمون بالا میره.
" نتیجه: از امروز با خودمون آشتی میکنیم و هر موج منفی ای که باعث ضربه زدن به روحیه امون میشه رو از خودمون دور میکنیم."
یه راه جدید

واسه بالاتر بردن اعتماد به نفس میشه کاری جدید شروع کرد. این جوری حس توانمند بودنمون رو بیشتر میکنه .لزومی نداره کار بزرگی باشه با یه کار کوچیک هم میشه این حس رو تقویت کد. مثلا کاری که تا حالا نکردیم یا کم انجام دادیم. مثلا میدونین علت انتخاب نگ قرمز برای مانتو ام چی بوده؟ اینکه از متفاوت بودن نترسم.
مثلا: رنگی که تا حالا نمی پوشیدیم. غذایی که تا حالا درست نکردیم. کتاب جدید با ژانر جدید خوندن. تغییر دکوراسیون. عوض کردن مدل حرف زدن و رفتار. کارهای دستی و هنری انجام دادن. درس خوندن و غیره و غیره........

به نظرم میاد این کارا باعث میشه خودمون رو بیشتتر دوست بداریم . حس توانایی هامون بالا میره که بالطبع اعتماد به نفسمون هم افزایش پیدا میکنه.
2728

.


رهکارهایی که به ذهنم میرسه:

1- اگه بتونیم بد بینی رو کنار بذاریم یا کمش کنیم دیگه از هر چیزی ناراحت نمیشیم. اگه به همه چی با بد بینی نگاه کنیم همه حرفی رو بد میشنویم و هر رفتاری رو بد و با منظور میبینیم.

2-اگه بعضی رفتارها واقعا بدند و با غرض بهمون گفته میشه بی تفاوتی بهترین راه حل میتونه باشه. کمی خونسردی و حفظ روحیه و بی تفاوت بودن .اینکه مثلا اگعه یکی بهمون گفت اه چقدر بد سلیقه ای ، اگه به سلیقه خودمون ایمان داشته باشیم با یه جمله اون ما بد سلیقه نمیشیم. یه مثال عینی تر. مثلا یکی به ما ناسزا میگه ( تو خری.....ببخشیدا) .این دلیل نمیشه چون اینو گفته پس من همین الان ....شدم. ضب المثل یه گوش در و یه گوش دروازه باید ملکه ذهنمون بشه.

3- اگه توی یه موقعیت خیلی بد گیر کردیم وهیچ راه فراری نداشتیم مجبوریم از میانبر استفاده کنیم. مثلا به فلانی میگم چشم تو درست میگی اما بعدا کار خودمونو میکنیم. اینج.ری جلوی خیلی از بحث و جدل ها گفته میشه. به نوعی یه جور دروغ سفید. ( از این روش واسه مواقع کاملا استثنایی استفاده میکنیم نه همیشه.وقتی که واعا هیچ چاره ای نداریم).

4- خودمون رو سانسور نمیکنیم. این مود به بحث آشتی با خود و ذدوست داشتن خودمون هم مربوط میشه.
* هیچ وقت به خاطر دیگران احساساتمون رو سرکوب نمیکنیم ( هر کدوم از موراد رو بعدا با مثال میگم) .
* هیچ وقت به خاطر دیگران کاری رو که در توان و تایم ما نمی گنجه قبول نمیکنیم.
* به خاطر خوش اومدن دیگران خودمون و به حماقت نمی زنیم.


5-پذیرفتن دیگران همونطور که هستند که تو قدم های گذشته این مطلب رو داشتیم. مثال: مادر شوهر خانم ایکس زبونش خیلی تلخه و خانم ایکس همش ناراحت میشه. اما اگه خانم ایکس بپذیره که این یکی از خصوصیات ذاتی مادر شوهرشه و بذاه به حساب اینکه کلا زبونش تلخه و با همه اینجوریه ن فقط با عروسش احتتر میتونه با این قضیه ککنار بیاد و دیگه از هر چیزی ذلخور نشه.

6-از این به بعد تمرین میکنیم که به همه مسایل کمی کلی تر نگاه کنیم .جزء نگری کردن باعث میشه رو همه چی زوم کنیم و خب بالطبع خیلی چیزا و میتونیم ببینیم که ناراحتمون کنه. اما اگه از کنار مسایل کلی رد بشیم زودرنجی هاممون کاهش پیدا میکنه.

7- از این به بعد قضاوت کردن رو کم میکنیم. هم در مرود خودمون هم دیگران. مثال: یه جا یه حرفی میزنیم، هی به قضاوت خودمون میشنیم، خوب گفتم ؟ بد گفتم؟ خوشش اومد؟ ناراحت شد؟ حالا چی میشه؟ ....
یه چیزی میخریم، اگه فلانی ببینه چی میگه؟ خوشش میاد؟ مسخره میکنه؟ ........
در مورد دیگران: تو زندگی دیگران دقیق میشیم و همش حص میخوریم: خواهر شوهرم خمش کارگر میاره اما من مجبوم خودم کار کنم.....دیدی مامان شوشو زیر لبی چی به دخترش گفت لابد از من قایم میکنن....وقتی رفتیم خونشون اول غذا رو به دختر و دامادش تعارف کرد انگا نه انگار ما هم هستیم..... میبین چقدر ولخرجی میکنه اما من مجبوم صرفه جویی کنم..... دختش ماهی یه دفعه میه خونش اما من مجبورم هر هفته برم..... چقدر دست پخت مادر شوهرم بده، تازه شوشو تعریف هم میکنه.....

اگه توی زندگی شخصی و کارهاتی خصوصی دیگران تا این حد دقیق نشیم دیگه انقدر خودمونو با دیگران مقایسه نمی کنیم و در نتیجه جلوی خیلی از زودرنجی ها گرفته میشه.

طبیعت را نگاه کنید که گل بدان لطیفی اما در کنار خار زندگی میکند
شکایتی هم ندارد و در واقع حضور آن خار هاست که زیبایی و لطافت گلها نمایان

میشود در دنیای ما انسانها هم

حضور آدمهای بد باعث میشود که هم دیگران و هم آنهاییکه

خوبند پی به خوبی خودشان پی ببرند و همچنین الگویی باشند

برای دیگران . مسئله بعد همانطور که در یک دبستان یا دبیرستان

شاگرد کلاس اول و دوم ..... داریم و شاگردان کلاس بالاتر

ترها را درک میکنند و میدانند که یک شاگرد ابتدایی هنوز پایین

مثال در ریاضی و هندسه را نخوانده و چیزی نمی فهمد اما این

امید هست که چند سال آینده رشد کند و مسائل هندسه به مسائل هندسه

را هم بفهمد. در عالم هستی هم همینطور است هر انسانی

بعدی از زندگی را سپری میکند و کسی که بعد پایین تر است

بعد بالاتر زندگی را بفهمد همانطور که مردم عادی نمی تواند

نتوانستند مسیح را درک کنند و او را به صلیب کشیدند

مسلمانان نتوانستند حرف منصور حسین حلاج را که میگفت
اناالحق ) بفهمند و او را به دار آویختند .

عطار فهمید که حلاج چه گفته و فرمود :

چون شد آن حلاج بر دار آن زمان ***

جز اناالحق می نرفتش بر زبان ***

چون زبان او همی نشناختند ***

چهار دست و پای او همی انداختند ***

هم به همه آدمها حق بدهید و اجازه بدهید بنا بر این شما

هر کس کار خودش را بکند و نخواههید که برابر میل شما باشند .
2738

زودرنجی آفتی هست که گیرنده پیام را درگیر و مبتلا می سازد
یک فرد زودرنج چگونه فکر می کند ، چگونه احساس می کند

اگر ساکت شوی ...................................فکر می کند خودت را برایش گرفته ای.
اگر آرام صحبت کنی............................... فکر می کند تحویلش نمی گیری
اگر بلند صحبت کنی................................فکر می کند می خواهی او را تضعیف کنی
اگر با طنز و شیرین صحبت کنی................. فکر می کند به او متلک می اندازی
اگر در خواست هایش را انجام دهی.............فکر می کند می خواهی به او ترحم کنی
اگر درخواست هایش را رد کنی................. فکر میکنه آدم حسابش نمی کنی
اگر به او خوبی کنی................................فکر می کنه می خواهی خودت را بالا بگیری
اگر به او هدیه بدهی.............................. نگران میشود که چرا این کار را کردی
اگر به او نکته ای یاد دهی ....................... احساس می کند تحقیر شده است.
اگر به او توصیه ای بکنی.......................... فکر می کند می خواهی رئیس باشی
اگر به او زنگ بزنی................................. فکر می کند حتما به او کاری داری
اگر به او زنگ نزنی.................................. فکر می کنه فراموشش کرده ای
اگر موقع حرفهایش گریه کنی.................... با خود می گوید پس من باید خیلی بدبخت باشم
اگر موقع حرفهایش آرام باشی................... احساس می کند که درکش نمی کنی

یک فرد زوردنج مانند دزدگیری هست که حساسیتش زیادی بالاست و با وزیدن هر نسیمی آژیر می کشد.
هیچ نسیمی دزد نیست، این دزدگیر هست که باید حساسیتش کاهش پیدا کند.
فرد زودرنج به خاطر باورهای غیر منطقی و صرفاً احساسی که از رفتار دیگران دارد، اکثراً دیگران را بد می فهمد .
فرد زودرنج مثل گیرنده تلویزیونی هست که آنتن او خراب است و تصویر هر شبکه ای را ناواضح ، مبهم و درهم می گیرد.
فرد زودرنج مانند گیرنده ایست که پیامهای دیگران را اشتباه دریافت کرده یا تفسیر می کند.
مهمترین مشکلی که فرد زودرنج با آن درگیر هست انتظارات اشتباه ، باورهای غیرمنطقی و خطاهای شناختی هست که باید برای رفع آن از روانشناس بالینی کمک بگیرد.
فرد زودرنج مهارتهای ارتباطی اش به خاطر مشکل در گیرندگی پیام ، دارای مشکل می شود و ارتباطاتش آسیب می بیند.
فرد زودرنج برای اینکه روشنی دنیا را به طور صحیح ببیند،نیاز هست عینک سیاه را از چشمان خود بردارد و گیرندگی خود را اصلاح کند. تا دنیا را زیباتر ببیند. و ارتباطش با دیگران صمیمی، گرم و اصلاح گردد.
*************قدم هفتم: من می توانم ابراز وجود کنم**************
خیلی از ماها شاکی هستیم از اینکه چرا نتونستم جواب فلانی رو بدم ؟ چرا از حقم دفاع نکردم؟ چرا نتونستم بهش بگم نه نمی خوام، دوست ندارم و غیره.............
اینا بر میگرده به زیر شاخه اعتماد به نفس به اسم قدرت ابراز وجود. ماها اینو کم داریم. بعدش میاییم میشنیم غصه میخوریم ناراحت میشیم حرص میخوریم و در آخر هم زمینه های افسردگی رو واسه خودمون مهیا میکنیم.
مطالب زیر در رابطه با همین موضوعه. اینا رو میخونیم و تمرین میکنیم .ایشالا که کلی از مشکلاتمون با هاش حل بشه و این مورد که یکی از مواردی هستش که ناراحتی روحی ما رو موجب میشه برای همیشه از زندگیمون پاک بشه.

چه کسانی قدرت ابراز وجود ندارن:
کسانی که می ترسند از سرویس بد یک رستوران شکایت کنند، چون نگران هستند که احساسات گارسون جریحه دار شود؛ افرادی که نمی توانند موقعیت اجتماعی کسالت آور را ترک کنند، چون می ترسند نمک نشناس تلقی شوند؛ آنهایی که نمی توانند عقاید خود را ابراز کنند، زیرا می ترسند دیگران از آنها خوششان نیاید؛ کسانی که می ترسند به استادان یا مظاهر قدرت بگویند که دوست ندارند منتظر بمانند، زیرا می ترسند این مظاهر قدرت عصبانی شوند؛ افرادی که نمی توانند افزایش حقوق یا نمره بالاتری را درخواست کنند، زیرا احساس حقارت می کنند، و کسانی که به خاطر ترس از باختن نمی توانند در بازی های رقابتی شرکت جویند
در شرایطی که فرد ابراز وجود سالم و مثبتی دارد، بر اساس یک منطق و دلیل (هر چند شخصی) از موضع خود دفاع می‌کند. و علاوه بر اینکه به حقوق دیگران احترام می‌گذارد، از حقوق خود نیز دفاع می‌کند و نمی‌گذارد فدای خواسته‌های دیگران شود. چنین فردی درباره زندگی خودش تصمیم می‌گیرد، ولی یک‌دنده و لجوج نیست. برای تصمیم‌گیری بهتر از دیگران کمک می‌خواهد، ولی تصمیم نهایی را خودش می‌گیرد، به میل خود شغلش را انتخاب می‌کند. قاطعانه جواب نه می‌دهد و خود را مقید به آداب و رسوم زائد نمی‌کند و کمتر می‌خواهد بنا به دلخوشی دیگران رفتار کند

ابراز وجود کردن میزان برابری انسان‌ها را افزایش می‌دهد و به ما امکان می‌دهد تا به سود خود اقدام کنیم و بدون اضطراب روی پای خود بایستیم و احساسات خود را صادقانه و خیلی راحت ابراز کنیم. به ما امکان می‌دهد تا بدون ضایع کردن حق کسی حق خود را بدست آوریم. روی پای خود ایستادن، یعنی بتواند در دقت مناسب نه بگوئید. در مقابل رفتارهای نامناسب دیگران واکنش نشان دهید و در صورت نیاز ابراز عقیده کنید و یا از عقیده مطرح شده دفاع کنید.



● تماس چشم و ابراز وجود
نگاه انسان ، معانی مختلفی را منتقل می‌کند. برای ابراز وجود می‌توان از تماس چشمی و نگاه قدرتمند استفاده کرد. افرادی که در زمینه ابراز وجود مشکل دارند، از برقراری تماس چشمی دوری می‌کنند و خیلی کم این ارتباط چشمی را ایجاد می‌کنند و در صورت ایجاد آن خیلی کوتاه سطحی و گریز زننده است. برای ابراز وجود ، بطور مستقیم ولی نه خیره به چشمان وی نگاه کنید. با این کار شجاعت و اعتماد به نفس خود را به او بنمایانید.
● حالت بدن و چهره و ابراز وجود
نوع نشستن و ایستادن ، قدرت نسبی اشخاص را تغییر می‌دهد. برای دفاع از خود روی پای خود به عبارتی سر پا بایستید و حرفتان را بزنید. قرار دادن بدن در حالت قائم و قرار گرفتن رودر رو با شخص مخاطب ، میزان ابراز وجود شما را افزایش می‌دهد. در حالتی قرار بگیرید که به شما احساس قدرت دهد و این حس را به مخاطب شما منتقل کنید بطوری که او نیز قدرتمندی شما را درک کند. مراقب حالات صورت خود نیز باشید. چهره خود و خطوط آن را جدی نمایش دهید و توانمند جلوه کنید. سر خمیده به پائین ، شانه‌های افتاده و بدن جمع شده، چشم‌هایی خیره به زمین ، ناتوانی شما را نمایش می‌دهد.
● صدا و ابراز وجود
بلندی و لحن صدای شما ، اثرات فزاینده در ابراز وجود شما دارد. طرز استفاده از صدا در برقراری روابط موثر بسیار مهم است. روان صحبت کنید. بلند صحبت کنید و قاطعیت خود را در صدایتان به نمایش بگذارید. مراقب باشید صدایتان ضعیف نبوده و حالت تضرع به خود نگیرد. سرعت حرف زدنتان را نیز کنترل کنید. افرادی که دچار اضطراب می‌شوند خیلی سریع صحبت می‌کنند و این از قاطعیت کلام آنها می‌کاهد و میدان را برای رقیب باز می‌کند. صریح ، آشکار ، دقیق و محکم سخن بگویید می‌توانید بلند صحبت کردن همراه با قاطعیت را در تنهایی تمرین کنید.


اصول پرورش ابراز وجود
1- متناسب با موقعیت، ارتباطات خود را هر چه بیشتر آشکار کنید.
2- سعی کنید همه احساسات خود را ابزار کنید؛ چه خشم، چه محبت .
3- طوری عمل کنید که دوست داشتن و احترام به خود شما زیاد شود.
4- به آنچه می توان به طریق دیگر انجام داد توجه کنید، نه به اینکه دنیا چگونه باید باشد .
5- پرخاشگری و تجاوز به حقوق دیگران را با ابراز وجود اشتباه نگیرید.
6- پرخاشگری عملی علیه دیگران است، اما ابزار وجود ایستادگی مناسب برای حقوق خودتان می باشد.
7- اگر در زمینه ای نمی توانید ابراز وجود بکنید، فنونی را که در زمینه های دیگر موجب موفقیت شما شده اند، دراین مورد بکار بگیرید.
8- تمرین کنید: درامور غیر مهم حرفتان را بزنید.
9- عمل کنید: همین که اعمال شما تغییر بکند، احساسات و افکار شما نیز تغییر خواهد کرد.
10- بدانید توانایی ابراز وجود یک حالت دایمی نیست. همان طور که شما تغییر می کنید ، اوضاع زندگی نیز تغییر می کند و با مسائل جدیدی برخورد می کنید، پس مهارت های جدیدی لازم دارید. [6]

دو مهارت پایه در ابراز وجود
الف) توانایی �نه� گفتن موقعی که می خواهید بگویید �نه�، و گفتن �آری� موقعی که می خواهید بگویید�آری�. هنگامی که می خواهیم تقاضای طرف مقابل را رد کنیم بایستی چهاراصل اختصار، وضوح، استحکام و صداقت را رعایت کنیم. پاسخ امتناع باید کوتاه باشد و با کلمه �نه� شروع شود، به طوری که پیام شما نامفهوم نبوده و توضیح طولانی نداشته باشد. همچنین پاسخ شما بایستی صادقانه، مستقیم و محکم باشد. مردم در اجتماع ما همیشه از دیگران خواهش هایی داشته دارند. شما باید بتوانید با فرایند ساده �نه گفتن� ایستادگی و مقاومت کنید. اگر نتوانید این کلمه دو حرفی ساده را موقعی که می خواهید بگویید�نه� ادا کنید، کنترل زندگی خود را از دست خواهید داد. عدم توانایی در نه گفتن نتایج منفی زیر را به دنبال دارد:
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز