بچه ها من و نامزدم نزدیک یه ساله عقدیم همه اونایی ک همزمان با ما نامزد کردن عروسی گرفتن ولی واسه ما شاید بمونه بهار ،اونروز پدرشوهرم گف منم میخوام برم کربلا تو دلم گفتم عروسی ما از کربلا هم واجب تره اون شب ناراحت بودم ک چرا پدرشوهرم ب ما اهمیت نمیده و خودشو تو اولویت گذاشته شوهرمم پرسید چرا ناراحتی دلیل دیگه ای اوردم بعد اصلا بهش پاسپورت ندادن،امشب حرف افتاد ب شوهرم گفتم بابای منم دوس داره بره کربلا ولی برا من جهاز میخره نمیتونه شوهرمم گف پس اون شب از کربلا رفتن بابای من ناراحت بودی اونم ناراحت شد گف تو خوشی خونواده منو نمیخوای منم خوشی خونوادتو نمیخوام بهشون نفرت دارم قرار بود فردا هممون بریم مسجد مراسم گف نمیام خودت برو😭
عزیزم ای کاش این حرفها رو نمیگفتی کربلا رفتن پدرشوهرتون خیلی ربطی به عروسی نداره بعد مگه هزینه کربلا چقده نهایت یه تومن من شوهرم هزینش پارسال ۳۰۰ شد یعنی با ۳۰۰ میخواد عروسی بگیره برای شما
انشالله منم مادر یه فرزند صالح و سالم و زیبا و باهوش میشم میشه برام دعا کنین دوستان
عزیزم کارت اشتباه بوده کل هزینه رفت و برگشت پدر شوهرت ۱۵۰۰ نمیشه شما کجا میتونی با این پول عروسی بگیری هیچ وقت هیچ کس رو از سفر زیارتی منع نکن از کجا معلوم طرفت تا سال بعد عمرش به دنیا باشه
البته خدا نگه داره همه باشه خصوصا پدر و پدر شوهر شما
کاش میشد زندگی تکرار داشت
لا اقل تکرار را یکبار داشت