میمیرم براش ولی مشکوک به تومور مغزیه
از وقتی که فهمیده سرد شده یخ شده کم حرف میزنه کم نشون میده که دوسم داره اما من میفهمم
امشب گفت اگه بدونم مریضیم جدیه میرم
تو سنی نداری حیف میشی
از طرفی هم میدونم چقدر مغروره و از ترحم بیزار و به وجودم نیاز داره
چیکار کنم راضی به موندنم بشه ؟ تردیدی ندارم تو ادامه دادنش اما شما جای من بودین چیکار میکردین؟