حرف هایه همتون درست و ممنون بایت دلگرمی هاتون.ولی دلم خییییلییی براش میسوزه خیییلییی براش غصه میخورم خی با حودم امروز فردا میکنم ک دیگه از شیرمیگیرمش ولی همینکه باز سر خوابش میرسه و کممیارم و خسته میشم بهش شیر میدم
من یه حس عاشقانه در تو.. تو یه عشق جاودانه در من...
فقط بگین ک چجوری بخابونمش بعد اینکه از شیر بگیرمش و به بچه ۱۵ ماهه وقتی ساعت ۳ صبح از خواب بیدار میشه و شیر میحاد چجوری بهش بفهمونم ک نباید بخوره و نه شیشه میگیرهنخ پستونک.بهش تو فنجون آبمیدم ولی بعد اینکه ۲ بار بیدار میشه بار سومشیر میخاد
من یه حس عاشقانه در تو.. تو یه عشق جاودانه در من...
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
فقط بگین ک چجوری بخابونمش بعد اینکه از شیر بگیرمش و به بچه ۱۵ ماهه وقتی ساعت ۳ صبح از خواب بیدار میش ...
نگو که هنوز شیر شب میدی؟ خوب عزیزم چطور توقع داری رفلاکسش خوب بشه؟
بعد از شیر گرفتن یه دوره وحشتناک رو پیش رو داری. میفته به غذا خوراکش عالی میشه ولی بدخواب میشه و یه هفته دوهفته بعدش اوکی میشه.تحمل میخواد
کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار میگه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک همخانه باهاش ادامه بده.
نگو که هنوز شیر شب میدی؟ خوب عزیزم چطور توقع داری رفلاکسش خوب بشه؟ بعد از شیر گرفتن یه دوره وحشتناک ...
مشکل منم خواب شبشه.بیدار میشه هی دو سه باری بهش آب میدم ولی دیگه آب نمیخوره و شیر میخاد و گریه میکنه و منم از روی ناچاری بهش میدم.شما میگی چیکار کنم؟اونوقت شب بذارم بیدار بشه غذا بدم بهش؟الان از روزی ک تاپیک زدم تا الان دارم کم کم از شیر جداش میکنم بدون شیر میخابونمش کلا ۵ صبح میدم یکبار هم ۹ صبح ک هنو خوابش میاد و شیر میخاد و یک بار هم وسط خاب بعدزاظهرش ساعت ۴ بعدازظهر دیگه شیر نمیدم بهش.تورو خدا هر راهنمایی و تجربه ایی داری بهم بگو خیلی اذیتییم
من یه حس عاشقانه در تو.. تو یه عشق جاودانه در من...