ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
کلن گلم حذف کاربری کن و اون خطتم خاموش کن ...یه خط دیگه بردار بزار فقط بابات و بزرگترت طرف باشه ....راستی یه چیزی یادت باشه جلو بابات نگی ک اینا نقشه هاتن ..بگو از چشمم افتاده ....دیگه نمیخامش ...بزار بابات جواب محکمی و قاطع بهش بده ...البت نه با خشومت ..همین ک بگه کتی خسته شده و دیگه نیست و دیگه تصمیمشو گرفته و اون زندگی تموم شدست از نظر کتی کافیه .....بخدا تو از بس تحویلش گرفتی این اینجوری شده ...فقط بی محلییییی ...و حزف کردنش ....در ضمن واقعا برا خودت برنامه داشته باش کلاسی چیزی ک صلا بهش فکرم نکنی دیگه ...یمدت مشعول خودت باش
عزیزم از من به تو نصیحت عروسک کوکی کاربرای اینجا نشو.خجالتم نمیکشن.خودشون چهار چنگولی چسبیدن به زندگیشون نسخه میپیچن برای دیگران که طلاق بگیر.به هیچ وجه حرفشون رو گوش نده ببین عقلت چی میگه.ببین خدا چی برات داره رقم میرنه.از من گفتن بود
ببین عزیزم نظرمن اینه تو خیلی اذیتش کردی هر آدمی یه جا کم میاره ،من در جریان تاپیکات بودم اونروز که فک کنم عاشورا هم بود و نذاشتی بری خونه مامانش و گفتی که شوهرم گریه میکرده همونجا گفتم این مردم یه جایی صبرش لبریز میشه ، حقیقتا باید بگم غرور شوهرتو داغون کردی جلو خانوادش ، و الان کسی که باید معذرت خواهی کنه به نظر من شمایی ، بعضیا کلا جو میگرتشون میان میگن خودتو بگیر و فلان و بیسار اینا جواب نمیده چون عزیزم اونی که اشتباه کرده شما بودی و شوهرت تا یه جایی تحمل کرده و دیگه نتونسته ، و این شمایی که باید اشتباهتو بپذیری و سعی کنی برطرفش کنی اگه من اینکارو میکردم خیلی شجاعانه گوشی رو برمیداشتم زنگ میزدم به شوهرم ازش عذرخواهی میکردم و میگفتم میدونم یه مدتی خیلی بد بودم من زندگیمونو دوست دارم ،به تو علاقه دارم بیا یه فرصت دیگه بهم بدیم ،به نظر من زندگی انقدر کوتاهه که حیفه به خاطر غرور بیجا بقیش به آه و افسوس بگذره ،اگر هم جواب نداد حداقلش اینه که پیش وجدانت راحتی که اشتباهتو پذیرفتی و درصدد جبرانش براومدی اما نشد ولی من میگم غرور ضخم خورده شوهرت یه مقدار نیاز به ترمیم داره و انشاالله مشکلتون حل میشه
عزیزم مرسی از دقتت. کاملا درست میگی
مفذرت خواهی ام کردم. حتی بعد از مشاور که آب پاکیو ریخت رو دستم من باز واسش نوشتم که مشکلاتی که از طرف من بوده رو من حل میکنم.بخاطر زندگیمون. ولی جوابی نداد. احساس میکنم دیگه وقتشه یکم عقب بکشم. خیلی تخته گاز رفت این چند وقت
بچه ها بابام دیروز گفت دوباره اومده شرکت. بابام اینا داشتن میرفتن سفر مردونه با کل آقایون پرسنل. گفته اومدم خدافظی چون دارین میرین سفر
آمار همه چیو داره. بابامم بااااز تحویلش گرفته بهش گفته همرامون بیا اگه دوست داری. اونم گفته حالم خیلی بده اصلا اوضاعم روبه راه نیست. خب؟؟؟؟ تا اینجا رو داشته باشین که الان تصور همه اینه که قصد جدایی نداره با لین حرکات
ولی کماکااان به من هییییییچ پیامی نداده و هیچ خبری ازش نیست. و منم خیلی خوشحالم که برای اولین بار ده روزه که طرفش نرفتم. همه چیو سپردم به خدا و زمان.
بابات هم عالی برخوردکرده😁
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
