شب عاشورا من با خانواده خودم رفتیم هیئت و بعدشم شام خواهرم که نامزده با همسرش نیومد اینم بگم که خواهرم همش خونه نامزدشه بعد همسرمن هم نیومد هیئت وخونه خودمون بود اومد مارو رسوند وبرگشت رفته خونه مادرم خواهرم شام درست کرده بود براخودش ونامزدش وهمسر منم راه افتاده رفته اونجا بهش گفتم نرو گوش نداد وبشوخی گفت بزاربرم خلوتشونو بهم بزنم مامانمم توماشین بود خلاصه که بعد چند روز خواهرم زنگ زد که من به همسرم گفتم شوهرخواهرم خواسته مارو اذیت کنه اومد اون شب شوهرمم خیلی ناراخت شده و گفته چرا اینکارو کرده خوبه منم زنشو اذیت کنم خلاصه گفت به شوهرت بگو زنگ بزنه از دل ما دربیاره همسرم هم زنگ زد وگفت من نیتی نداشتم تنها بودم اومدم حرفیم زدم شوخی بوده و... خواهرمم گفت کسی نمیتونه حال مارو بگیره و...همسرم ناراحته و..خلاصه جمعه دعوتیم منزل شوهرخواهرم اینا و همسرم گفت بهیچ عنوان نمیام چون خواهرت بهم گفت من اومدین مجبورشدم سالاد و دوغم بدرستم الان من چکارکنم فرداهمه دعوتن به مناسبتی وهمسرم نمیاد اگرم نیاد دیگه تا اخر شکراب میشه بینشون.
یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.
من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.
تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.
اخه شوهرتم کاری نکرده بنده خدا. حتما از رو شوخی اینا یب شوهر خواعرت اینا گفته اومدم خلوتتون ب هم بزنم اینا هم جدی گرفتن... ی ذره هم شما بد مدیریت کردی اونحایی ک خواهرت بهت گف ب شوهرت بگو زنکم بزنه عذرخداهی کنه ضمن اینک شما باید خواهرتو توجیه میکردی قضیه رو ب شوهرت نمیگفتی . این ک شما گفتی بد سذ اصلا لازم نبوذ همسرت توضیحی بذه ب خواهرت . بذار هر فکزی میخان بکنن .
حق با شوهرته حتی اگه عمدا رفته لابد میخواسته شوخی کنه خب خواهرت بی جنبه اس شما هم پشت شوهرت وایسا من واسه خاطر اینکه زن داداشم به شوهرم گفت به تو مربوط نیست نزدیک دوسال خونه داداشم نرفتم داداشم دعوت کرد شوهرم گفت خودت برو منم نرفتم و گفتم مهمون داریم