رفتم مغازه بچمم بغلم بود ۱۶ ماهشه صاحب مغازه بم گفت این داداشته؟ ینی حتی بهم نمیاد بچه کوچولو داشته باشم 😁
تو دهه هم با خواهرم رفته بودیم هیئت دوستش مارو دید یکم با خواهرم حرف زدن بچمم بغلم بود بعد به خواهرم گف اجیت خسته نشد اینقد بچتو نگه داشته . خواهرم این بچه ی خودشه اونم با تعجب گف وای جدی من فک کردم مجرده .
از دادن عکس هم معذوریم 🙂
وای بعد با خواهر بزرگم تا حالا چند بار رفتیم بازار همه بمن گفتم این مامانته ؟ خواهرمم همش اتیشی میشه . خداییش چهرش دیگه اینقدا هم نیس که به مامان من بخوره ها ولی همه میگن . اونم میگه دیگه با تو هیچ جا نرفتنیم
یه توپ دارم قلقلی نیس سرخ و سفید و آبی نیس میزنم زمین صدا میده. سوراخه و هوا میده من این توپو نداشتم. پول از قلک برداشتم رفتم یکی خریدم. نتیجه اش رو دیدم. بابام بهم کتک داد. گریه کردم پفک داد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.