ببین من و خسمرم دو ماه اشنایی داشتیم از این دو ماه فقط ۲۰ روز باهم خوب بودیم بقیش در حال گیس و گیس کشی و جنگ و دعوا
حتی شب آخر ک واس خواستگاری اومدن دعوامون شده بود میخاستیم بهم بزنیم ولی پدرامون مانع شدن
از روز عقدم پیش هم زندگی کردیم
یک ماه اول بازم اختلاف سلیقه بود حتی به جدایی فک میکردم
ولی بعدش دیگ بهترین شدیم برای هم
منطرم اینکه باید بری زیر یک سقف
چه دران دوستی چه اشنایی نمیتونی طرفو بشناسی حتی وقتی عقدی و جدا از هم
تزدواج هندونه ی بستس که اخرش معلوم نیس چی میشه
پس روزای عمرتو با این فکرا حروم نکن
از خدا عشق و ارامش و ایمان و مرد خوب بخواه اون جوابتو میده