شوهرمن بهم قول داد سرعقد بوسم کنه همونم شد بعد عقد مهمونا که رفتن همونجا پیشونیم بوسید
سه ماه بعدش گفت
بیا از هم جدا شیم من تو رو نمی‌خوام، نمیخواستمت از اول اجباری بود ، بیا تمومش کنیم
حالا 6 سال بعد از اون دوباره امشب چند بار بهت گفتم برو من بهت حسی ندارم حسی بوجود نیومده نمیخوامت برو بچه رو هم ببر
من جفتمون مذهبی بودیم دوران نامزدی همش شما شما داشتیم و از هم دوری میکردیم منم میگفتم اه این چه پاستوریزس اما روز عقدمون تا خطبه رو خوندن دورمون خلوت شد میخ است شب زفافی راه بندازه نزاشتم
دیدم این رو نکرده چه تبش تنده🤣
هههعی خواهر چی بگم اخه😂ولی خب شبش خیلی خوب بود قهر بودم خیلی اصرار کرد برم تو حیاط پیشش قایمکی از پنجره رفتم توحیاط اولین بار همو بوسیدیم 😎😂😂البته بگم ما رسم نداریم ک عقد کنیم بعد شب پیش هم بخوابیم تا عروسی نکنیم حق اینکارو نداریم برا همین دیگه چون راه خونشون دور بود موند خونمون و بغل داداشم خوابید اون شب 😂😂
خداييش كامنتا رو خوندم در حيرتم😅اگه من تو ايران زندگى ميكنم،شما كجايين.اگه شما ايرانيد من كجام!
عقد کردیم جشنمون شب بود شبیه عرووسی فقط مهموناش یکم کم بود ب شددددددت خسته بودم شب مهمونارفتن مامانم منتظر بود منو ببره زن عموم گفت ولش کن هیچی نمسشه رفت😂😂😂😂من خواااااابم میومد خوابیدم شوهرم کار خودشو میکرد تاصب درحال انجام کاراش بود منم هر نیم ساعت چشم باز میکردم بازمیخوابیدم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
