من بابام معتاد بود از وقتی یادم میاد اعتیاد داشت مامانم اوایل خیلی دوسش داشت هر کاری کرد ک ترک کنه خیلی ازش کتک میخورد
من همیشه از ترس گریه میکردم ولی نمیتونسن ب بابام التماس کنم ک نزندش
اینا برا بچگیم بود کم کم بزرگ ک شدم واقعا کمبود محبت احساس میکردم چون مامانم عصبی شده بود و نمیتونست با من مهربون باشه و من نمیتونسم باهاش درد ودل کنم زود عصبی میشد