بچع ها پسز دایی بابام فوت کرده ۳۰ ساله 😭 انقد بهش فک کردم ک دیگه دارم دیوونع میشم
همش فک میکنم قراره عزراییل بیاد جون منم بگیره
میترسم توخونه تنها بمونم😭
حالا دارم ب این قضیه فک میکنم ک میگن آدم میمیره هی اطرافیانشو صدا میزنه میگه من نمردم
بعد ی جا میگن مرگ عین خواب واسه اونایی ک بدن عین کابوس اونایی ک خوبنم میدونن ک مردن
بعد من میترسم اگع بمیرم بدونم ک مردم ب نظرم خیلی سخته
ولی بعدش چطور آدم وقتی ادما رو صدا میزنه نمیفهمه ک مرده باید بدونه ک دیگه مرده
بعد چرا مرگ عین خوابع
ولی خیلی جاها هم شنیدم مرگ آرامشه
دوست بابام عمل کرده بود نباید بیهوش میشد بزور گف بیهوشم کنینو اینا دیگخ نمیدونم چجوری بیهوش شد در حین عمل نیم ساعت ایست قلبی کردو فوت شد بعد دوبارع برگشت
بعد وقتی داستانشو واسه بابام تعریف کرد گف ی جا رفتم تو ی سرزمینی ۱۴ معصوم رو دیدم و آیه های قرآن تو آسمون نوشته شده بودن صدای قران میومد
گف کاشکی برنمیگشتم
درصورتی ک میگن اونجا ادم میگه خدایا مارو برگردون اگه میگن خدایا مارو برگردون بدنیا پس چطور میفهمن ک مردن دوباره مروری بر سوالای تکراری