2733
2739
عنوان

دعوای دیشب ما

507 بازدید | 31 پست

دیشب غذا رو وقتی میخاستم گرم کنم به شوهرم گفتم کم گرم کن تا واسه نهار امروز پسرام هم بمونه.سرشام دیدم غذاش تموم شده اصرار کردم از غذای منم بخورم.من کم غذام.با ناراحتی گفت من وقتی خاستم واسه خودم غذا واسه خودم گرم کنم تو نذاشتی.پاشدم براش دوباره غذا گرم کنم دستمو محکم گرفت که نه نمیخام دیگه از چشمم افتاد وتا فردا گشنه میمونم.متاسفانه دستم کبود شد چون دستام خییلی سفیده ومن ناراحت شدم.خودشم فهمید ولی هی میگفت مال خودمم راضی نیستی بخورم یا تا فردا من گشنه میمونم

اومدم رو تخت خابیدم وهرچی گفت بریم هییت نرفتم.گفتم من هرچی اصرار کردم بیا غذا رو گرم کنم نیومدی ورو حرفت موندی که من دیگه چشم سیر نمیشه ومیخام گشنه بمونم


نرفتم هییت

ویه دعوا ودلخوری الکی

حق با کی بود

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



2731
2740

حق باشوهرت بود...تنبلی کردی.تازه هیئتم که میخواستی بری وغذا میاوردی

زندگی تجربه شب پره درتاریکی ست    زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من وتو برود🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒🍒

حق با همسرتون بود. میذاشتین میخوردن اگر احیانا زیاد میومد میذاشتین برای ناهار فردا. اگرم نه که امروز غذا درست میکردین. همسرتون گرسنه بوده اصلا قشنگ نیست این صحبتا برای غذا

مـن هـمانی ام که بی تو...پای تمام دوست داشتنهایم ایستاده ام...🥺
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
داغ ترین های تاپیک های امروز