تو مترو یه خانوم حامله بود فکر کنم ماه های آخرش بود
حالش مساعد نبود پاهاشم درد میکرد
مرده هم از این بی عرضه ها خودش جلوتر میرفت
خانومه هم پشت سرش آروم آروم میومد
بعد رسیدن به پله برقی، مرده دویید رفت رو پله بعد به زنه میگفت بیا😐 نکرد حداقل دستشو بگیره کمکش کنه
چقد وحشتناک🤦🏻♀️🤦🏻♀️
من یبار رفته بودم خونه اجیم تهران...ی ۲۰۶ میومد سه تا پسر ی دختر..دختره پیاده شد خودشو میزد و زمین و اونارو نفرین میکرد جیغ میزد پسرا هم بزرو بلندش کردن گزاشتنش تو ماشین و رفتن بعد جالب اینجاس مردم هیچکی توجه نمیکرد ولی ما سه نفر بودیم تا ده کیلومتری گردنمون چرخیده بود بینم چی میشه...خخخخ
برعکسش رو دیدم زنه تو خیابون مرده رو میزد و فحشای بد میداد
مرده فقط سرش رو انداخته بود پایین از خجالت میگفت بیا بریم زشته
دوست ندارم اصلا دعوای زن و شوهری ببینم سعی میکنم رد شم و خودم رو بزنم به ندیدن
دعوا تو ماشين خيليً حال ميده
منم بيشتر حرفام تو ماشين يادم مياد 😆
دوستی هم دارم میره با شوهرش بازار انقد ب خودش میرسه هف قلم ارایش و خووووش تییییپ اونوخ شوهرش شلخته با دمپایی حتی سرشم شونه نمیکنه
من دیدم‌توی تاریکی دختره رفته بود رو خشتک پسره و....توی ماشین‌بودن
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
55 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
