سلام من ۲۱ سالمه شوهرم ۲۸ یه دختر ۱۳ ماهه دارم
شوهرم دو روز پیش بد باهام حرف زد کلی بد و بیراه گفت بیشعور و کثافت و آشغال و عنتر و... خلاصه همه چی گفت
آخرشم بهم گفت باهام حرف نزن من فقط وسط فحاشی هاش گفتم بسه دیگه😔 گفتم جوابشو ندم که اون شرمنده بشه
بعد ده دقیقه خودش باهام حرف زد من جوابشو ندادم بهد گفت برو بابا واسم قیافه میگیره با اون قیافه ت..میش
واقعا ناراحت شدم قشنگ حس کردم قلبم شکست دیگه دوستش ندارم اینو از ته دلم میگم
بعد ما وضع مالیمون بده ولی بابام داراست الان پول رهن خونمونو خودش داده تازه بعضی وقتا واسه ما گوشت و برنج و ... هم میخره کرایه خونه هم مقداریشو خودش میده واقعا اگه بگم چیزی میخوام محاله نخره ولی من خجالت میکشم دیگه چیزی بخوام
راستی بابام ساخت و ساز داره یه واحدم گفته مال منه که یکسال دیگه آماده میشه
اینارو نگفتم که پز بدم من واقعا حالم بده که ما انقد نداریم که بابام مجبور باشه بهمون کمک کنه و اینکه شوهرم قدر این همه رو نمیدونه و احترام قائل نیست در حالی که مادرش یه قرونم کمک نمیکنه