خواهر جونا بهم بگین چکار کنم؟ شوهرم خیلی به جاریم اهمیت میده درحالی که

عزیزم این تجربه شما بود حالا اجازه بده من تجربم روبگم.اتفاقا دیشب با همسرم حرف میزدیم من به خاطر بارداریم سختمه صبح زود پاشم صبحانه بدم به همسرم چون خودش هم میدونه واقعا بلند شدن با اون وضع و بادی که من دارم چقدر سخته خودش خواسته که من بلند نشم ساعت 7 میره سر کار.عموش هم همکارشه و تقریبا جوونه.دیشب همسرم میگفت عموم تعجب میکنه من صبحانه نخورده میام سر کار در واقع یه جوری متلک گونه بهم گفت بعد گفت اره زنعموم دستشو تا ارنج عسل میکنه میزاره دهن عموم و صبحانش همیشه حاضره.منم گفتم عموت پس واسه همینه هار شده و الان 10 ساله زن دوم گرفته!!!!!

به اینا نیست گلم ادم با ادم فرق داره مهره ی مار هر مردی یه چیزه باید بگردی مهره ی مارشو پیدا کنی

اعتماد به نفست پایینه

من کوردم

شوهرت تنهایی رفت خونه داداشش؟؟؟شامم خورد؟؟؟

 من الان با جاری حرف نمیزنم سر بد دهنی ، و پر روییش، داداش همسرم کمکم حرفه والبته عادت احوالپرسی هم نداره همیشه من باید بهش سلام بدم تا بگه علیک، همسرم اما خیلی به داداش وزن داداش احترام مذاکره میگه بزرگتر داداشم البته بخاطر حرفای مادرشم هست، همه ازین جاریه حساب میبرم و بهش رو میدن مونده سوارشون بشه،دلیلش میگن بخاطر اینکه اگه ما احترامش نکنیم یا باب میلش رفتار نکنیم سر شوهرش غر میزنه و دعوا میکنه باهاش، وچون داداش کار ثابت نداره اینم باعث میشه زنه پرروتر شه بگه بیکاره، حالا دوتا خونه داره ماشین داره ،و یه مقدار پولم تو بانک داره، بماند که چقدرم کنده از همسرم خانواده اش ، خلاصه گاهی شک میکنم زنه جادوشون کرده  ، هر کاری بکنه بازم هواشو دارن یه وضعی اصلا، یعنی شنیدن کی بود مانند دیدن

توئم خونه خواهرت زیاد برو

یا مامانت

فک فامیلت

اعتراض کرد بگو مگه خودت خونه داداشت نمیری

آخه یه مردی که ازدواج کرده، زن و بچه داره چطور دلش میاد تنهایی طبقه پایین غذا بخوره و زن و بچه اش، تنها بمونن. حالا هر چه قدر تعارفش کنن یا هر چه قدر صمیمی باشن. خیلی کار شوهرت اشکال داره. حالا اگر به پدر و مادرش سر میزد یه چیزی. اما برای چی هر روز به برادرش و زنش سر میزنه.

به نظرم شما روش رو عوض کن. اصلا چی کار به جاری داری. بچه رو بهانه کن. بگو باباش نبود، غذا نخورد. یا دوست داره با تو بخوره. این که بد جاری رو بگی فقط حساسش میکنه. هیچ فایده ای هم نداره. شوهرت باید یاد بگیره مثل یه مرد خانواده دار رفتار کنه نه مرد مجرد

شب فلاسک چای پر کن وسایلای صبحانم بزار رو یه سینی تو یخچال که در بیاره من این کارو میکنم

ماشالا،اعتماد به نفست باعث شده زنانگیت بره بالا عزیزم.

کلا خودشم اهل صبحانه نیست بهونش بود.وگرنه شب سماورو میزارم رو شعله کم تا صبح جوش میاد چیی رو اماده میکنم حودش میگه نمیخوام😉

شما مشکلتون جاری نیست، شوهرتونه!

برده شکمشونن ایشون. شما یه پله عقب‌تر هستین. ایشون به پسر خودشم رحم نمیکنه بخاطر یه بشقاب غذا

اینکه از حیاط خلوت برن سرک بکشن به غذای مردم و از اون بدتر درخواست بدن بهشون غذام بدن یعنی همسرتون ببخشید رک میگم دَل هستن.

اتفاقا دلم برای جاریتون سوخت. گیر افتاده دست همسر شما. یه روزم شوهرتون نره برادرشوهرتون مجبورش میکنه غذا بفرسته

هرکی جای ایشون بود نسبت به شما حرص و خشم میگرفت که شوهرتون رو هی آوار میکنین سر زندگی ایشون (از نقطه نظر ایشون میگم. میدونم شما مخالفید ولی زورتون به همسرتون نمیرسه) وقتی هم خودتون میرید بیشتر کلافه میشن. میگن دست جمعی اومدن. اینکه فقط یه بشقاب میفرسته نشانه‌س

ایشونم کلافه کرده همسرتون

استارتر ب نظر همشهری هستیم شوهرت عربه یا بختیاری

شوهر من ک اصلا اهمیت نمیده خواهر متاهلش جواب سلام منو تو خونشون نداد ولی انقدر باهاش گرم میگرفت من از در دوستی با خواهرش وارد شدم خیلی پشیمونم اومدم تو این شهر با اینکه هم استانی بودیم فرهنگمون اصلا ب هم نمیخوره دامادامون همه خانواده دوست حسرت زندگی خواهرامو میخورم من جاری ندارم ولی شوهرم عاشق مادر و خواهربرادراشه زن براش اولویت نداره یعنی فرهنگشون اینطوریه

وقتی ازدواج کرد باید رابطه تون رو کم رنگ کنید خب 

خواهر من اصل اربطه به فرهنگ این استان و فلان شهر نداره ذات ادم هرچی باشه همونه

بله دقیقا