2737
2734
من از خودم شروع می کنم عاشق همسرم بودم هیچکی رو جز اون نمی دیدم.رویاهای رنگی زیادی برای آینده ی عشقمون داشتم.اما حالا...چیزی کم نداریم و به ظاهر خوشبختیم همدیگه رو هم دوست داریم اما دیگه اون عشق سوزان و گریه های فراق و حرفهای عاشقانه خبری نیست.وقتی بهش فکر می کنم دلم می گیره چی می شد هنوز هم مثل اون وقتها بودیم؟؟؟؟کاش اون دوران بیشتر طول می کشید الان فقط داریم دنبال زندگی می دویم و کار و بچه داری و نظافت و خانواده شوهر و هزار تا گرفتاری دیگه.کاش زندگی همیشه برامون عاشقانه و لطیف می موند.
طبیعه بعد از ازدواج مشغله ها زیاد میشن .خودتو با قبل مقایسه کن آیا همونطوری هستی؟اونموقع نه غصه داشتیم نه چیزی نه به فکر آینده بچه بودیم نه بفکر قسط و وام و اجاره و هزارتا خرج و مخارج دیگه.
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.

اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...

آن جا که در میان خاک خوابیدی؛

«سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

خوب این کاملا طبیعیه عزیزم اما با اینحال آدم دلش تنگ میشه واسه اون روزا!من گاهی به همسرم میگم با مترو بریم آخه اونجا برام پر از خاطره و هیجان دیداره.البته سعی داریم خیلی تکراری نشه زندگی اما خوب لاجرم باید پذیرفت.
2728
برای من هنوز هست
گاهی اینقدر دلم بیتابش می شه و می تپه که انگار تو دوران دوستی هستم هنوز
گاهی ادای دوست دختر پسر در میاریم می گم من زنه تو نیستم فهمیدی ؟ می گه این بچه چیه پس
بر اساس گزارش رسمی ؛ علم و آزادی و رفاه اینجاست
غیر ما ، در تمام کشورها ، از فساد و گرسنگی غوغاست
مشغله همیشه هست عزیزم
حلا اون موقع مسشئولیت زندگی و بچه رو نداشتین همه مشغلتون خودتون دو نفر بودین ولی حالا مشکلای زندگی هم بهش اضافه شده.

ولی من میگم هر چی میگذره لذت کنار هم بودن رو بیشتر میچشیم.عشقمون نوعش فرق کرده عمیق تر شده.عاقلانه تر.لذت بخش تر
الهم عجل لولیک الفرج
کلا آدم هرکاری رو که یواشکی انجام میده براش لذت بخشه.
آدم ها برای هم سنگ تمام می گذارند.

اما نه وقتی که در میانشان هستی، نه...

آن جا که در میان خاک خوابیدی؛

«سنگ تمام» را می گذارند و می روند ...!
2740
من و شوشو فقط همدیگه رو دوست داشتیم و ازدواجمون بیشتر از روی شناخت بود تا عشق اول عقد و عروسیمون هم خیلی با هم درگیر بودیم ولی هر چی بود بین خودمون می موند جایی هم نمیگفتیم الحمدالله الان عاشق هم شدیم
نیاز جون آخه شما بعضی وقتا از هم دورین البته اینجوری که من فهمیدم برا همین هم مثل اون موقها هست براتون

ماهم اون موقها بیشتر براهم وقت داشتیم با اینکه اون تو یه شهر دیگه بود من تو یه شهر دیگه ولی الان که پیش همیم کمتر

با هم حرف میزنیم چون هردو از صبح سر کاریم تا عصر وتازه اون گاهی 11 شب میرسه خونه وقتی هم میرسه از خستگی

پای سفره خوابش میبره ولی وقتی من میگم که تو دیگه مثل اون موقها دوستم نداری میگه من دوست داشتنم کم نشده

بیشتر هم شده ولی درگیر زندگی شدیم دیگه....
مـــن کسانی را می شــناسم که با صـــدای بلند دعــــا میخوانند امـــا دستشان به ستـــاره ای نمی رسد امــا کسانی هستند که بی دعـــــا با خــــدا دست می دهـــند..
اره ندا جون الان دوریم گلم 3 ماه اون یه کشور دیگه است اما قبلش نه
باور کن تو ماشین دوست داشتیم دست هم رو بگیریم یا تو جاده دستم رو دستش بود همش دلم براش تنگ می شد وقتی می رفت دستشویی
اره یواشکی نیست دلههره ای خوش ایندی دوست پسری نیست اما خیلی زیاتر شده این عشق
من با وجود بچه هنوز همسرم رو بیشتر دوست دارم
و هر روز بلخره شده چند جمله کم هم شده در مورد عشقمون به هم حرف می زنیم
یا می گم از حموم زود بیا دوست ندارم بری حموم می گه چرا بابا ؟ نی گم دلم برات تنگ می شه ( البته اینا بخش fun قضیه است ها ) ولی سعی کنی شاد باشید و با هم خوش باشید عشق بزرگتری شما رو درگیر می کنه اگر سعی کنی اسیر روزمرگی ها نشدی
بر اساس گزارش رسمی ؛ علم و آزادی و رفاه اینجاست
غیر ما ، در تمام کشورها ، از فساد و گرسنگی غوغاست
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز