هنوز تو شوکم
حالم خرابه خرابه
تازه چند شب پیش فهمیدم
الآن واسه اینکه بتونم فکر کنم اومدم خونه ی مادرم فکر میکنه قهر باهاش و اومدم قهر
البته روزی ده بار زنگ زده و حالم رو پرسیده
فردا برمیگردم خونه
من عاشقش هستم و نمیتونم ۱۴ سال زندگی رو با یک اشتباه از هم بپاشم
تصمیم گیری رو گذاشته به اختیار خودم و گفته هر جور تصمیم بگیری حق داری
اما خودم رو نمیتونم راضی کنم ازش جدا شم