2737
2739

قلیون یواشکی بآبجیم😐😂😂

زیر ابروهامو تمیز میکردم تو سن ۱۲سالگی

یه دفه هم تو سن ۱۳ رفتیم اردو دوستم مشروب اورده بود برا من ریخت ولی نخوردم 

در جهــان هستـے ،دقیقا همونجـا ڪہ نشستے :یادبگیـر و با اینـ عقیدهـ رشد و تلقے کنـ کـہ *انســــــــان* واقعے باشے ،انسان واقعے بودنـ بہ اینـ معنا نیستــ ڪہ چـادر مشکے سر کنے ،تسبیحـ بگیرے دستتـ و توجامعہ خودتو بہ دیگرانـ اثباتـ کنے ، سحر و شامـ درپیشگاہ الله خمـ و راستـ بشے درصورتے ڪہ معانیشو مورد توجہ قرار ندادے و درڪش براتـ سخت باشہ •••• انسانـ واقعے یعنے :اینقد وجدانـ داشتہ باشے تادلیو نشکنے ، غیبتـ همـ جنستو نکنے ، تهمتـ ناروا نزنے ، قضاوتـ بیجا نکنے ، شبانہ روز زندگیتو بہ دخالتـ درزندگے دیگران نگذرونے ،  زشت روی ، خوشگل روی ،کوتاه و بلندے ، ثروتمند، فقیرے را دیدے بہ تمسخر نگیرے ، دل مظلومیو شاد کنے ،باطنـ و ظاهرتـ یکے باشہ ، کار خیرے میکنے همجا جـــار نزنے ، بخششـ اونمـ بخاطر خدا داشتہ باۺے ، حسدورزے نکنے، بخاطر حرفـ مردمـ زندگے نکنے و....خلاصہ شبـ کہ سرتو میزارے روے بالشتـ راضے باشے ازخودتو وجدانتـ √آره انسانـ واقعے بودنـ یعنے خــدا ازتـ راضے باشہ و خنده رو بہ لباے امامـ زمانمونـ بیارے ❤❤❤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728

۱۶سالم بودباشگاه میرفتم پیچوندم باپسره رفتم سرقرار😐

یسریم باپسرعموم که ازخودم بزرگتره دعوام‌شدوالاطفلی چیزیم نگفتم من ناخوداگاه کشیده زدم توصورتش😫😑داداشمم بودقشنگ هنگ‌کرده بود😂😂😂

۱۴۰۰/۱۰/۱۰💍💍

یه ده تومنی از کیف مامانم برداشتم بعد رفتم یه شا رژ پنجی خریدم و پنج تکمن بقیشو گذاشتم زیر فرش و خوراکی خریدم و خوردم . بخدا بزرگترین کار یواشکیم این بود . من خیلی دختر خوبی برا مامان و بابام بودم ایشالله همیشه باشم 

   😍20/4/99بود که بی بی چک زدم و مثبت شد😍.     ♥♥خداجونم مراقب کوچولوی توی دلم باش ♥♥❤خدایا مرسی که آرزوهامو دونه دونه براورد میکنی❤
2740

مامانم فک میکرد ماهی یبار دوس پسرمو که الان شوهرمه میبینم

ولی در واقع هر هفته دوشنبه ها از دانشگاه باهم برمیگشتیم 

میومد دنبالم

میرفتیم یه چیزی میخوردیم و میرفتم خونمون😂🤦🏻‍♀️

Instagram📷me_in_netherlands 
چند تا تار از سبیلام برداشتم

منم یه بار رفتم حموم ژیلت برداشتم سیبیلامو زدم بعد یهو یه جاش گیر کرد زخم شد حالا مگه خونش بند میومد آخرسر مامانم دید گفت چیکار کردی با ژیلت زدی گفتم نه بابا جوش بود کندمش😅✋

دیش دیرین دیرین ماشالا پیش گیرین گیرین ماشالا آی ماشالا 😁😅💃🕺💃🕺💃🕺💃

حالا من تا قبل قضیه دوستی با شوهرم خیلی مثبت بودم ها ترسو و خجالتی و اینها ولی خوب بعدش دیگه همه چیو با شوهرم تجربه کردم😃😃

تو ای بال و پر من ،رفیق سفر من،میمیرم اگر سایه ات نباشه رو سر من
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز