بچه ها از سیاستاتون بگین
سیاست زنونتون با خانواده شوهر و اقوامشون و اینا چجوری رفتار میکنین؟
هرکی هم سیاست زنونه بلد نیس یا هر سوالی دارین بگین
من جواب میدم
بخدا چقد طلاق زیاد شده اگه یذره سیاست داشته باشین مردا خر میشن رام میشن😂
میتونی بدون کلفتی کردن تو خونه فامیل شوهر عزیز باشی و خودتو به اونا نشون بدی و بهت بگین زرنگی و همه چی فهمی
یا اینکه درخواستی که به شوهرتون میگین چجوری میگین؟
بیشترتون با یه لحن طلبکارانه یا اینکه مثلا کلفتتونه حرف میزنین
بگو بانوجان می شنویم به گوش جان ...
من تازگیا عصبی شدم ،شوهرمم همش میگه قبلا خیلی بهتر بودی ازهمه لحاظ ها
من میخام ی مدت نرم اونجا..نمیخام کلا قطع رابطه کنم ولی ی مدت زمان نیاز دارم شاید دوسال باید چکار کنم😐
پر بازدید کی بودی
چطوری شوهرمو راضی کنم شب خونه کسی نمونیم
یا چمدون نبندیم بریم خونه پدر مادر تلپ نشیم
به من بگو چجوری شوهرمو از این کاری که توش هست بیارم بیرون خستم کرده دیگه😔
شوهر من هرچی میخره برا خودمون تا نصفش و نده ب مادرشینا ب خونه خودمون نمیرسه انگار از گلوش پایین نمیره اگه ب اونا ام نده من خیلی اعصابم خورد میشه انگار خرج دو تا خانواده رو میده همش باهاش دعوام میشه سر این موضوع و من ادم بده میشم ....
عزیزم خونه مادرشوهر و اقوام شوهر اصلا قطع رابطه نکن
فقط ارزش خودتو حفظ کن
میری خونشون نشین باهاشون غیبت کردن یا همه کارهاتو بهشون نگو مگه اینکه ازت سوال کنن
میری خونشون کلفتشون نشو نرو همه کارارو انجام بدی چوم بعد از چنبار فک میکنن وظیفته و ارزشت میاد پایین
فقط کارایی که تو چشه و میبینن انجام بده اونم همش نه
اگع مثلا مادرشوهرت یا خونه فامیل شوهر رفتی میوه و کلا پذیرایی کردن ازت بعد از اینکه مهمونی تموم شد میخایین بیاین بیرون ظرفارو جمع کن ببر تو اشپزخونه البته خونه فامیلایی که یذره خودمونی تر هستین خونه مادرشوهرت کمتر کار کن بیشتر خوش اخلاق باش و خوشتیپ و به خودت برس
عزیزم هر چی بیشتر جبهه بگیری بیشتر لج میکنه. فکر میکنه نمیزاری ب خانوادش برسه حالا میگه خودم بخورم مثلا اونا بمونن گشنه. سعی کن کم خریدن رو بهش اول یاد بدی بعد هم گاهی خودت پیش دستی کن بگو اینو ببریم برا خانوادت..دیگه قلقلش میاد تو دستت
ما طبقه بالای پدرشوهریم
امشب ب خواست من رفتیم یسری بزنیم😞نشسته بودیم ک برادر شوهرم گفت ما از فردا نمیایم خونه نهار بفرستین اونجا
منم گفتم وایفای فروشگاه لابد فردا وصل میشه و (اسم شوهرم)ک حرفی نمیزنه مادرشم خندید گفت نگران نباش غذا میبریم خودمونم میریم از وایفا استفاده میکنیم
یهو شوهرم گفت ماتو خونه عاجزیم ازشما اونجام بیاین! مامانشم ب شوخی زد قضیه رو و....
من به شوخی گفتم ولی شوهرم کاملااا جدی گفت ! دیگه ی کلمه باهاش حرف نزدم ازشششش متنفرم 😭خیلی عوضی شده
خیلی ناراحتم از حرفش
منم شوهرم اینجوری بود سرظهر میگف بریم خونه مادرم هرچی بهش میگفتم نه میگف از اونا خوشت نمیاد وفلان
ولی با خانوادش وینقد مهربونتر و خوش اخلاقترشدم و بهش گفتم با زبون خوش که زشته عزیزم راحت نیستن وقتی میریم خونتون به اندازه خودشون غذا میپزن و فلان
توهم بهش بگو زشته و راحت نیستن یا اینکه هرموقع گف بگو نع من دوس دارم هرشب تو بغلت باشم و موهامو نوازش کنی و...
بعدشم خیلی بخودت برس هرشب لباسای خوشگل
و اینچیزا اتاقتونو خوشگل کن مثلا یه شب قبل از اینکه از سر کار بیاد بهش پیام بده عزیزم امشب ماساژ و اینچیزا دیگع خودت متنو بفرس واسش
اتاقتونو هم با شمع و گل و روغن زیتون یه اهنگ ملایم و اینچیزا
یشب هم بی دلیل و بی مناسبت یه جشن دونفره بگیرین
یا اینکه یه شب سینما رو ببرین خونتون همیشه قرار نیس شماها برین سینما که اگه علاقه داره به فیلم
به هرفیلمی علاقه داره
یه شب منو غذا درست کن واسش بفرس بگو واسه شام سرورم چی دوست داره چند نوع شام و دسر و اینچیزا
