اوایل ازدواجم خیلی خوب بود مادرشوهرم خیلی مهربون بود در هفته دو سه بار زنگ میزد میگف بیاید، ولی هی کمتر و کمتر شد، دوران بارداریم چون شاغل هم بودم سختم بود غذاپختن اما چاره ای نبود چون مادرشوهر ماهی یکبار هم زنگی نمیزدکه بیاید،فقط زنگ میزد احوالپرسی هیچ موقع اون دوران رو.یادم نمیره انشالله روزی نیاز داشته باشه و کمکمش نکنم تا دلم خنک شه، الآنم که چند ماهه زایمان کردم لااقل بخاطر دیدن نوه ش هفته ای یبار زنگی نمیزنه بهمون بگه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خدایا ممنونم بهم بچه های سالم دادی خدای خوبم مرسی که مث همیشه چشمتو رو تمامممم بدی هام بستی و خواستمو برآورده کردی...من دیگه فقط مامان پریا نیستم من الان مامان پریا و علی هستم❤❤❤